دماغه‌رو

چهارشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۵۴ ب.ظ

[لطفاً در هنگام خواندن این متن، چشماتونو ببندین و بینی‌تونو باز کنین! به من اعتماد کنین! منظور نظر نویسنده رو بهتر درک خواهید کرد!!]

توی مسیر هر روزه‌ی رفت و آمد من، چندتا مغازه کنار هم هستن، که وقتی از کنارشون رد می‌شی، دماغتون (=بینی‌تون)یه دور تمام اطلاعات ممکنه رو به مغزتون مخابره می‌کنه! ترتیب دکان‌های مذکور عبارت است از:

۱. شکلات‌فروشی؛

۲. تنباکو و دودجات (!) فروشی؛

۳. آبمیوه و بستنی فروشی (که جلوش همیشه چندین سبد میوه‌ی «بودار» گذاشتن!)؛

۴. عطرفروشی؛ و در نهایت

۵. داروخونه؛

و شما با طی کردن مسافتی حدود بیست متر به‌ترتیب این حس‌ها رو در ذهنتون مرور می‌کنین:

۱. حس شیرین کودکی [به ارتباط بوی پودر کاکائو و نوستالژی‌ای که برای نگارنده‌ی پست داره، فکر کنین]

۲. حس هپروت از نوع میوه‌ای و از گونه‌ی بسیار گیرا! [حس می‌کنین نشستین وسط منقل اصن!]

۳. حس خوشمزه و تازه و آب‌دار! [و بعضاً ملس!]

۴. حس خوشبو + حس یه کادویی که یه روزی یکی از دوستان قدیمی برای جبران «زحماتی» که براش کشیدی بهت هدیه داده!

۵. حس آمپولوفوبیا (=ترس از آمپول)! [بوی الکل و اینا]!


+ اسم گذرگاه مذکور رو گذاشتم «دماغه‌رو»؛ بر وزن پیاده‌رو!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۲۰
دکتر سین
۲۰ آبان ۹۴ ، ۲۲:۰۵ هولدن کالفیلد
وای چه نمکین عبارتی را برگزیده اید یا ایها الدکتر! قم اللیل الا قلیلا :|
پاسخ:
نمک از خودتونه! :|||
دماغه رو
خیلی باحال بود
پاسخ:
آره باحاله! فقط باید برم بدم پهنای باند شبکه عصبیمو ببرن بالا. حجم اطلاعاتی که به مغز می رسه زیاده تو اون چند ثانیه! خخخ
۲۱ آبان ۹۴ ، ۰۱:۲۴ نفس نقره ای
ما هم تو راهمون همش جوش کاری و نجاری و سیرایی و جیگرکیه :|||
پاسخ:
:| از بوی سیرابی متنفرم! :||
۲۱ آبان ۹۴ ، ۰۹:۲۵ شـاهـ پـَری
اینجا کجا هست که قلیون فروشی نزدیک داروخانه س ؟!! :)))
پاسخ:
اینجا شاهروده، یعنی شهری که
قلیوناش به داروخونه نزدیکه!
:)

نگارش دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی