۵۱ مطلب با موضوع «بلاگینگ» ثبت شده است

یه نگاه به وبلاگم می‌کنم و می‌بینم دیگه مثل سابق حس خوب و انرژی مثبت ازش نمی‌گیرم. با خودم می‌گم یه خرده خلوتش کنم. اضافات و چیزایی رو که مال قدیمه و الان دیگه شبیه اون موقع‌هاش نیست رو حذف کنم. به سرم می‌زنه از بخش «ختم قرآن» شروع کنم. پاکش کنم. اما دست و دلم به کار نمی‌ره. حیفم میاد. فکر می‌کنم حرکت مثبتی بوده که خوب شروع شد. اما از طرفی هم خب خیلی وقته که پی‌شو نگرفته‌م.

این موضوع برای خیلی جنبه‌های دیگهٔ این وبلاگ هم صادقه. با خودم که فکر می‌کنم می‌بینم خیلی وقته که روند این وبلاگ نسبت به اون چیزی اول بود، فرق کرده. الان دیگه مدت مدیدیه که خیلی کم‌تر حرف می‌زنم. خیلی خیلی کم‌تر وبلاگ می‌خونم. و خیلی خیلی خیلی کم‌تر نظر می‌دم.

انگار قدیما بی‌غم‌تر و سرزنده‌تر بودم. الان چند وقتیه از نوشته‌های کم‌شمارم بوی استرس و بدحالی میاد.

نمی‌خوام بهونه بیارم. اما فکر می‌کنم مشغله‌م نسبت به چند سال قبل خیلی بیش‌تر شده و وبلاگ‌نویسی برام از دغدغه تبدیل شده به یه کار فرعی.

به بیان دیگه می‌شه گفت الگوی اینجا می‌نویسم، دیگه اون الگوی سابق نیست. فکرا، اهداف، حتی طبقه‌بندیای موضوعی. همه‌چی انگار مال صد سال پیشه.

با خودم فکر می‌کنم که چه‌طور می‌شه بهش سامون داد؟

اصن لازمه که به سامون دادنش فکر کنم؟

یا شاید اصلاً بهتره که رهاش کنم...؟



نمی‌دونم...



پ.ن. گزینهٔ «پیش‌نمایش» موقع تایپ پست برای شما هم کار نمی‌کنه؟ یا فقط من باهاش مشکل دارم؟

۹ دیدگاه موافقین ۸ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۰۰ ، ۲۳:۱۰
دکتر سین

از امروز، پستایی می‌ذارم که عنوانشون Geeky هست و فقط برای Geekها جذابه. اگر شما هم Geek هستین، بفرمایین داخل. وگرنه ایشالا بعداً توی یه فرصت مقتضی در خدمتتون هستم. :)


+ موضوعِ Geeky به قفسهٔ موضوعات اضافه شد.

+ پسورد پست‌هایی که عنوانشون Geeky هست، Geekyـه.


++ بعداًنوشت: من یادم رفت که تاریخ این پست رو به‌روز کنم؛ بنابراین خیلیا ندیدن این پست رو و فکر کردن که پستای Geeky چیز ویژه‌ایه و برای همین رمزداره. خیر دوستان! این پستا فقط چون طیف خاصی رو جذب می‌کنه و مخاطب عام نداره، رمزداره؛ وگرنه مطلب مهم و ویژه و محرمانه‌ای توشون نیست. رمز هم که ملاحظه می‌فرمایین به همه داده شده. :)


* این پست هر چند روز یک‌بار تغییر می‌کند.

* آخرین تغییر: دوشنبه، ۹ دی ۹۹

دکتر سین

همون‌طور که حتماً تا امروز تجربه کردین، بعضی وقتا بعضی از پاراگراف‌ها توی وبلاگای بیان از آخر به اول نمایش داده می‌شه و باید صفحه رو ریفرش کرد تا درست بشه. کسی می‌دونه چرا؟


* به کلمات یا اعدادی که از هر دو طرف یه‌جور خونده بشن می‌گن پالیندروم. فارسی‌ش می‌شه «واروخوانه». مثل: گرگ، درد، داماد، دود و ... . الان توی بیان با این مشکلی که به‌وجود اومده فقط می‌تونیم پالیندروم بنویسیم تا مطمئن باشیم مخاطب تحت هر شرایطی می‌تونه متن رو درست بخونه. برای همین، اسم این مشکل بیان رو گذاشتم «سندروم پالیندروم». :دی


+ بعداًنوشت: اینم الان یادم اومد گفتم اضافه کنم: توی قرآن یه آیه هست (سوره‌ی یس آیه‌ی ۴۰) که می‌گه: کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ. یعنی «تمام آنها (ستارگان و سیارات) در فلک (مداری معین) شناورند.»؛ که اگر دقت کنین اون بخش اولش یعنی «کُلٌّ فِی فَلَکٍ» یه ترکیب واروخوانه هست و با توجه به فعل بعدش (یسبحون = شناور هستند) شبیه یه صنعت ادبی جالبه. :)

۷ دیدگاه موافقین ۱۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۸ ، ۲۱:۲۵
دکتر سین

آقای دکتر صفایی‌نژاد پویش درخواست از بیان رو راه انداختن تا بیان مطالبات کاربراشو به این وسیله بشنوه. این مطلب رو به دعوت ایشون می‌نویسم.

من فکر می‌کنم امکانات زیر باید به بیان اضافه بشه:

۱. اپلیکیشن بیان. همون‌طور که چند روز پیش هم پیشنهاد دادم، وجود یه اپلیکیشن برای بیان می‌تونه خیلی مفید و کارا باشه. یکی از کاربردای اپلیکیشن موبایلی بیان در کنار تمام امکانات مرکز فعلی مدیریت می‌تونه این باشه که وقتی بلاگر نظر می‌ده یا به نظری که داده جواب داده می‌شه، مطالبش لایک یا دیسلاک می‌خوره، وبلاگی که دنبال می‌کنه پست جدید می‌ذاره و یا در شرایط مشابه دیگه، به‌وسیله‌ی اعلان (نوتیفیکیشن) ازشون مطلع بشه. یا مثلاً توی شبکه‌های اجتماعی تگ‌کردن و منشن‌کردن یه امکان مشترکه که می‌شه امکان مشابهی رو هم توی اپلیکیشن گنجوند.

۲. تهیه‌ی نسخه‌ی پشتیبان. از وقتی من یادمه این گزینه‌ش بوده اما غیرفعال بوده. اگه فعال بشه خیالمون راحت می‌شه که محتوای مطالبمون از گزند حوادث روزگار (!) مصون خواهد موند. :)

۳. بهبود بخش نظرها. این‌که بشه به پاسخ نظرها هم پاسخ داد و نظرها و پاسخاشونو لایک یا دیس‌لایک کرد.

۴. امکان چپ‌نویس کردن عنوان مطلب. می‌دونم خیلی درخواست ساده‌ایه؛ اما چون خودم چندین بار باهاش دست به گریبان بوده‌م و نتونسته‌م کاریش کنم، مطرح می‌کنم شاید فرجی بشه! در شرایط فعلی، وقتی عنوان یک مطلب به انگلیسی (یا به هر زبانِ چپ-به-راست دیگه‌ای) باشه، علائم نگارشیِ انتهای جمله می‌افته ابتدای جمله. مثلاً

This is a title!
و برای این‌که درست بشه باید علائم نگارشی رو اول تایپ کرد که خب کار استانداردی نیست. البته اگه توی توی متن پست باشه به‌راحتی می‌شه درستش کرد؛ اما توی عنوان نه. چون توی نمایش مطلب، عنوان به‌طور پیش‌فرض راست‌چینه.
۵. ذخیره‌ی خودکار تغییرات مطلب. چندین بار پیش اومده که وسط کار قبل از این‌که نوشته‌ای رو ذخیره کنم، صفحه به هر دلیلی بسته شده و زحمتم به هدر رفته. بعضی وقتا ان‌قدر حجم مطلبِ ازدست‌رفته زیاد بوده که بی‌خیال تایپ دوباره‌ش شده‌م. اگر تغییرات مطلب خودبه‌خود ذخیره بشه، این مشکلات مرتفع می‌شن.

+ من دعوت می‌کنم از آقاگل، بانوچه، شباهنگ، شاهزاده شب، آقای بنفش و نوا که توی این پویش شرکت کنن.
۸ دیدگاه موافقین ۱۴ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۸ ، ۱۱:۳۰
دکتر سین

داشتم فکر می‌کردم چه خوب می‌شد اگر بیان یک اپلیکیشن برای موبایل می‌داشت. وقتی توی گوگل جست‌وجو کردم متوجه شدم انگار سرویسای وبلاگ‌نویسی بزرگ مثل وردپرس، ویکس، بلاگر، تامبلر و ... هم نرم‌افزار و هم اپلیکیشن دارن. حالا که همه دارن، ما چرا نداشته باشیم؟ البته من تا حالا نه از سرویسای خارجی استفاده کرده‌م، نه با اپلیکیشن‌هاشون کار کرده‌م که بدونم دقیقاً چه امکاناتی دارن. فقط به‌طور کلی یه همچین پیشنهادی به ذهنم رسید، گفتم مطرح کنم ببینم نظر بقیه چیه.

به نظرم خیلی ایده‌آله که مثلاً هر کی نظر می‌ده یا نظریو جواب می‌ده یا وبلاگشو به‌روز می‌کنه، نوتیفیکیشین بیاد. به امید این‌که برای چک کردن وبلاگ دیگه لازم نباشه بیایم صفحه‌ی مدیریتو ریفرش کنیم! :)

۲۱ دیدگاه موافقین ۱۲ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۸ ، ۱۲:۳۱
دکتر سین

- مقدمتاً: هی می‌گشتیم در بلاگستان و هی دیگران را می‌خواندیم، هی نکاتی در ذهنمان متبلور می‌گشت که هی با خودمان می‌گفتیم باید برای دیگران بنویسیم، هی نمی‌شد. امروز دست و پایمان را جمع کردیم و بخشی را به رشته‌ی تحریر درآوردیم. باشد که بخوانید و بهره‌مند گردید.



- چه کنیم تا وبلاگ‌نویس خوبی باشیم؟


۱. بخوانید، بخوانید، بخوانید، بعد بنویسید. دو وجه برای این توصیه وجود داره. وجه سلبی‌ش اینه که خوندن باعث می‌شه با گذر زمان، قلمتون بوی کهنگی نگیره و وجه ثبوتی‌ش اینه که دامنه و عمق افکارتون بیش‌تر می‌شه. هر چی بیش‌تر بخونین، آدمای پخته‌تری می‌شید و شاخکاتون نسبت به محیط پیرامونتون حساس‌تر می‌شه.

۲. حرف تکراری و کلیشه‌ای نزنید. چیزی را بنویسید که جز شما کسی پیدا نشود بنویسد. این‌که در یک مناسبت یا اتفاق یا حادثه یا اصلاً در شرایط عادی حرفی بزنید که هویتتون از بین کلمات مشخص و ملموس نباشه، مفت نمی‌ارزه. قلم باید متمایز و شناسنامه‌دار باشه. باید طوری باشه که وقتی کسی خوند بفهمه چه کسی نوشته، نوشته رو.

۳. روزانه‌نویسی خوب است؛ زردنویسی نه. تفاوت این دو را درک کنید. نوشتن اتفاقات روزمره قلمو ورز می‌ده. به شرطی که روزانه‌های شما «آن» داشته باشه. «تخت» ننویسید. «نوشتن خالی» اسمش روزانه‌نویسی نیست.

۴. برای یادگیری و استفاده از واژگان متنوع، حریص باشید. کلمات برای بلاگر مثل رنگا هستن برای نقاش. انتخاب با شماست: می‌تونین رنگین‌کمونتونو سیاه سفید بکشید!

۵. بنوشانید و نوش کنید! کتاب بخوانید، فیلم ببینید، آهنگ گوش کنید و درباره‌ی آن‌ها بنویسید. وقتی می‌نویسین، دارین یه فعالیت خلاقانه انجام می‌دین. اینایی که گفتم (کتاب و فیلم و آهنگ) محصول خلاقیت و هنر سایرین هستن. یعنی برای شما حکم ویتامین رو دارن. دوپینگ حتی! هم خودتون استفاده کنین، هم بذارین دیگران مستفیض شن.

۶. تقلید نکنید. خودتان باشید. وگرنه نه دیگری می‌شوید، نه خودتان می‌مانید. ر.ک. حکایت زاغ و کبک.

۷. اعداد و ارقام را ملاک سنجش کیفیت وبلاگ‌نویسی قرار ندهید؛ هرگز! این اعداد در حد خودشون مفیدن. اما نذارید به نوشتن شما سمت و سو بدن. اگر برای تعداد لایک و کامنت می‌نویسین، وبلاگو ببندین و با طیب خاطر مهاجرت کنین به اینستاگرام. شما به اینجا تعلق ندارین.

۸. اول برای دلتان بنویسید، بعد - اگر لازم بود - برای بقیه. چیزیو بنویسین که دلتون می‌طلبه و می‌پسنده. همیشه فکر کنین که چند صباح دیگه اگه برگردین و نوشته‌هاتونو بخونین، هنوز لبخند می‌زنین یا فقط حس خواندن زیرنویس تبلیغاتی وسط یک سریال آبکی بهتون دست می‌ده. از یه زاویه‌ی دیگه هم می‌شه گفت وبلاگو با چت‌روم تلگرام اشتباه نگیرید. اینجا فرصت مغتنمیه که درونیات و داشته‌هاتونو ابراز کنین و به اشتراک بذارین. چاق‌سلامتیا رو ببرید تلگرام.

۹. مخاطبانتان را طبقه‌بندی کنید: بازدیدکننده، خواننده، دوست. برای دوستاتون محبت و برای خوانندگانتون احترام به خرج بدید. به بازدیدکنندگان هم فرصت بدین تا خودشونو به یکی از دو گروه قبلی ملحق کنن.

۱۰. اگر کسی را نمی‌خوانید، دنبالش نکنید. اینم توضیح بدم؟! خب دارید هم خودتونو اسکل می‌کنین، هم دیگرانو. اگر کسیو که نمی‌خونین، دنبال نکنین، اجازه می‌دین این امکان (دنبال کردن)، کارکرد درست و منطقی خودشو - که همانا اطلاع آنی از انتشار نوشته‌های جدید فردِ دنبال‌شونده هست - پیدا کنه که خب همین هم باعث افزایش کیفیت فضای حاکم بر وبلاگ‌نویسی می‌شه.

۱۱. میزان نوشتن، اصل نیست؛ اما مهم هست. باید برایش چارچوب داشته باشید. حداقل‌های کمّی برای میزان نوشتنتون تعیین کنین. مثلاً هفته‌ای حداقل یک بار، یا هر پست حداقل ۱۵۰ کلمه. خیلی ایده‌آل‌گرایانه هم به قضیه نگاه نکنین. جلوی وسوسه‌ی اعداد بزرگ بایستین. عملی‌بودن این معیارا مهم‌تر از بزرگ بودن ارقامه. یه طور باشه همچین آهسته و پیوسته...

۱۲. از پویش‌ها و چالش‌های وبلاگی فعالانه حمایت کنید. همین کارای به ظاهر کوچیک و دلی، نتایج پربرکتی برای فضای وبلاگ‌نویسی به همراه داشته و داره. اگه تجربه کرده باشین که می‌دونین، اگرم نه برین بچشین، خودتون می‌فهمین. :)


+ هی می‌گفتید جزوه جزوه، این هم جزوه. خوب بخونین، سؤالات پایان‌ترم از همیناست. :دی

۲۷ دیدگاه موافقین ۲۳ مخالفین ۱ ۰۲ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۳:۱۷
دکتر سین

مامان با عجله یه بسته سبزی گذاشت بیرون، گفت «یخش وا شد، کوکو سبزی درست کن» و با آبجی رفتن پیاده‌روی. منم به خیال خودم خیلی هوشمندانه و خیلی رندانه، دستور پخت کوکو سبزی رو سرچ کردم و موبه‌مو رفتم جلو. قبلاً که مامان درست می‌کرد، می‌دیدم مایه‌ش چه شکلیه. و این چیزی که من درست کرده بودم اون شکلی نبود! اما با این حال همه چیز طبیعی به نظر می‌رسید. فقط یه خرده بوش برام عجیب و نامأنوس بود...

وقتی مامان اینا برگشتن و کوکو سبزی آماده شد، متوجه شدیم کوکومون طعم کوکو نمی‌ده. یه خرده که چشیدیم، فهمیدیم که اون حس عجیبی که حین آشپزی داشتم به‌خاطر این بوده که جای سبزیِ کوکو، کرفس ریخته‌م! اون چنون (با لحن روحانی :دی) غرق مسائل فنی بودم که فرق کرفس و سبزی کوکو رو متوجه نشدم! :))

البته - جاتون خالی، دلتون نخواد - مزه‌ش خوب شده‌ها! شاید اصن ثبتش کنم به اسم خودم!


پی اس: بازم بگم براتون از هنر آشپزیم: [آرشیو] :دی


پی اس اس: مشکل وبلاگ مسعود حل نشده. اگه دقیق‌تر بخوام بگم: نصفه حل شده. افراد مختلف جاهای مختلف که امتحان می‌کنن و می‌گن درست شده غالباً. اما به‌صورت موردی هنوز گزارش‌هایی مبنی بر کار نکردنِ کد جاوا دریافت می‌کنم. هم تغییر کد رو امتحان کردم، هم تغییر سرویس آپلود رو. اگر - با در نظر گرفتن این شرایط - نظری دارین، خوشحال می‌شم بگین. هم‌اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم! :دی

این کدیه که استفاده کردیم:

<embed src="http://8upload.ir/uploads/f658643852.mp3"autostart="true" loop="false" height="170" width="170">

۸ دیدگاه موافقین ۶ مخالفین ۱ ۲۷ فروردين ۹۸ ، ۲۲:۰۲
دکتر سین

دیشب مسعود - که هنوز به بلاگفا وفادار مونده - یه مسأله‌ای رو باهام مطرح کرد که بعد از کلی تلاش و آزمون و خطا و بعد از مقادیر متنابهی تبادل نظر با دو نفر دیگه از دوستام، بازم نتونستم حلش کنم. داستان از این قراره که قصد داریم روی یه وبلاگ (از سرویس بلاگفا) آهنگ پس‌زمینه بذاریم. کاری که به نظر به سادگی آب خوردن میاد. خب طبیعتاً دستورالعمل کار با یه سرچ ساده پیدا می‌شه. مشکل ما هم توی کدنویسی و درج کد نیست.

مشکل اینجاست که آهنگی که می‌ذاریم، با این‌که به‌درستی به صفحه اضافه می‌شه، اما پخش نمی‌شه. به عبارت دقیق‌تر، با دوتا گوشی و چهارتا کامپیوتر تست کردیم و فقط توی یه گوشی و یه کامپیوتر موفق شدیم بشنویم آهنگو.

ما این کار رو توی سه‌تا وبلاگ انجام دادیم. لینکاشونو این پایین می‌ذارم، لطف کنین (هم با لپ‌تاپ/کامپیوتر و هم با موبایل/تبلت - که سیستم عاملای متفاوتی دارن) برین ببینین که آهنگ، برای شما پخش می‌شه یا نه.

بعد، اگر می‌دونین که علت پخش نشدن آهنگ چیه و چه‌طور می‌شه حلش کرد، ممنون می‌شم بهمون بگین. :)


تست ۱: وبلاگ مسعود

تست ۲: وبلاگ سابق شباهنگ

تست ۳: یه وبلاگ موقت که برای تست همین مشکل ایجاد شده


+ خارج از دستور: دیشب که به بهونهٔ این مسأله، برگشتم به پنل مدیریت بلاگفا، خاطرات سالای دور وبلاگ‌نویسی برام زنده شد. یادش به‌خیر. کاش هیچ‌وقت اون حادثه برای بلاگفا اتفاق نیفتاده بود...

۲۵ دیدگاه موافقین ۵ مخالفین ۱ ۱۴ فروردين ۹۸ ، ۱۱:۳۳
دکتر سین

امروز در خلال صحبت با دوستان بلاگرم توی رادیو، یه موضوع جالبی فکرمو درگیر خودش کرده بود. ما معمولاً برای حرف‌زدن دربارهٔ آدما از افعال متفاوتی بهره می‌بریم: می‌بینمش، می‌شناسمش، می‌شنوم صداشو، درکش می‌کنم، می‌فهممش و از این قبیل. اما ما بلاگرا یه فعلِ خیلی ویژه مخصوص خودمون داریم که جای دیگه‌ای مشابهش پیدا نمی‌شه: «می‌خونمش». ممکنه براتون و برامون عادی شده باشه. مدام می‌گیم فلانی رو نمی‌خونم. فلانی رو خاموش می‌خونم. تا حالا فلانی رو نخونده‌م. آسمون به زمین بیاد فلانی رو باید بخونم و ... . اما اگر بهش دقیق فکر کنیم، اگه روش کمی مکث و تأمل کنیم، معنای عمیقی پشتشه. خوندنِ یه نفر. خوندنِ یه کسی که از قضا افکار و عقایدش توی تعامل با بقیه ورز اومده و پخته شده. خوندن یه انسان که چون بلاگره، انگار حواسش بیشتر به انسان بودن خودش و بقیه هست. یه‌کم روش فکر کنین: خوندن و خونده شدن. موهبت بی‌نظیری که وبلاگ بهمون داده... :)


+ دیدم خیلیا - و نه همه - دارن پستای آبکی و کلیشه‌ای راجع‌به عید می‌نویسن، گفتم یه تلنگری هم بزنم بهتون که لزوماً نمی‌خواد مناسبتی و هم‌رنگ جماعت‌طور بنویسین. بلاگستانه‌ها ناسلامتی! اینستاگرام که نیست. :دی

+ عیدتون مبارک. سال خوبی داشته باشین. :)

۸ دیدگاه موافقین ۱۳ مخالفین ۱ ۲۹ اسفند ۹۷ ، ۲۱:۴۷
دکتر سین

همون‌طور که در جریانید و همه‌تون هم ازش استفاده کرده‌ید، بَیان امکان رصد کپی‌برداری از محتوای وبلاگمون رو بهمون می‌ده. منم هر چند وقت یک‌بار، بیشتر برای فان قضیه، می‌رم ببینم کیا چیا رو کپی کردن. امروز متوجه شدم که یه بی‌شعوری هست که از یه طرف داره تمام پستای منو کپی می‌کنه! خواستم از فرصت استفاده کنم و از همین تریبون بگم: کپی نکن حیوان! نوشته‌های من به چه دردت می‌خوره بی‌شعور؟! آی‌پی‌تو دارم. کاری نکن بدم پلیس فتا آسفالتت کنه...

+ توجه عزیزان را مجدداً به بندهای چهار و پنجِ Manifesto جلب می‌کنم...

۸ دیدگاه موافقین ۷ مخالفین ۱ ۲۳ دی ۹۷ ، ۱۲:۳۳
دکتر سین