۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۸ ثبت شده است

یه آزمایش جالب هست توی آمار به اسم آزمایش قیف. فرض کنین به شما یه قیف بدن بگن اینو توی یه ارتفاع مشخصی نسبت به زمین نگه دار و در تمام طول آزمایش اینو بالا یا پایین نبر. ولی به چپ و راست و جلو و عقب به هر میزان و در هر جهتی که خواستی مُجازی حرکتش بدی. بعد بهت ۱۰۰ تا تیلهٔ یک شکل هم می‌دن و می‌گن اینا رو از توی اون قیفه بنداز روی یه نقطهٔ مشخص روی زمین. (طبیعتاً قطر تیله‌ها از قطر لولهٔ قیف کوچیک‌تره که تیله‌ها بتونن از قیف رد بشن.) بعد شما قیفو در ارتفاع گفته شده روی نقطهٔ هدف تنظیم می‌کنین و اولین تیله رو می‌ندازین پایین. می‌بینین که به خاطر اختلاف قطر تیله با لولهٔ قیف، تیله هم‌مرکز با لولهٔ قیف حرکت نکرده و با یه اختلافی نسبت به هدف روی زمین برخورد می‌کنه و دقیقاً روی نقطهٔ هدف نمی‌شینه. تو این شرایط چه کار می‌کنین؟ قیفو حرکت می‌دین؟ اگه آره، چه‌قدر؟ و اگر نه، چرا؟

بذارین مسأله رو براتون ساده‌تر کنم. فرض کنین چهارتا قاعده بهتون پیشنهاد بشه.

قاعدهٔ ۱: قیف رو از جایی که اول تنظیم کردین تکون ندین و تمام ۱۰۰تا تیله رو توی همون موقعیت یکی‌یکی بریزین پایین.

قاعدهٔ ۲: هر تیله‌ای که انداختین پایین، فاصله‌شو تا هدف اندازه بگیرین، بعد قیفو از هر جایی که هست به اندازهٔ همون اختلاف به سمت مرکز جابه‌جا کنین و بعد تیلهٔ بعدی رو بندازین پایین و همین مراحلو برای تمام تیله‌ها تکرار کنین.

قاعدهٔ ۳: هر بار تیله رو می‌ندازین فاصلهٔ نقطهٔ برخوردشو با هدف اندازه بگیرین. بعد قیفو ببرین روی هدف و از اون‌جا به اندازه‌ی فاصله‌ای که اندازه‌ گرفتین، در خلاف جهت جابه‌جاش کنین. دقت کنین که فرق قاعده ۲ با ۳ اینه که توی دومی شما قیفو نسبت به نقطهٔ پرتاب قبل جابه‌جا می‌کردین؛ اما توی قاعده سوم اول میارینش روی هدف بعد جابه‌جاش می‌کنین.

قاعدهٔ ۴: بعد از انداختن هر تیله، قیفو منتقل کنین رو نقطهٔ برخورد اون تیله با زمین و بعد تیلهٔ بعدی رو بندازین.

حالا بگین کدوم قاعده رو انتخاب می‌کنین؟ خوب فکر کنین. عجله نکنین. سعی کنین استدلال منطقی بیارین. بعد برید به ادامهٔ مطلب...

۱۳ دیدگاه موافقین ۱۳ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۸ ، ۱۵:۲۶
دکتر سین

چهار سال پیش توی همچین روزی بود که تصمیم گرفتم اینجا بنویسم... ^_^

توی این چار سال هر شلنگ تخته‌ای که فکرشو بکنین اینجا زدم! طراحی کردم، هرچند که زشت و خرچنگ قورباغه بودن همه‌شون. یادداشت و قصه و هجو و نقد و طنز و خاطره نوشتم، با تمام نابلدیم و البته با تمام ذوق و شوقم. سفرنامه نوشتم. کتاب و فیلمایی که گفتینو خوندم و دیدم. کتاب و فیلمایی که دیدم و خوندمو معرفی کردم. دربارهٔ شهرم نوشتم. دربارهٔ کلاسا و تدریسام نوشتم. دورهمی وبلاگی رفتم. با بلاگرا مصاحبه کردم. توی رادیو بلاگی‌ها کلی پادکست و ویژه‌برنامه و مطالب دیگه ساختیم و منتشر کردیم که تک‌تک لحظات قبل و بعد انتشار هر کدوم از اون پستا برام و برامون از شیرین‌ترین خاطره‌ها شد. قرآن خوندیم دور هم؛ چه تو ماه رمضون، چه غیر از اون. سرتون غرغر کردم؛ دعوا کردم؛ درددل کردم؛ شوخی کردم. مانیفستِ وبلاگ‌نویسی دادم حتی!! و در نهایت، به‌واسطهٔ وبلاگم، کسایی رو شناختم که از کل مجازستان، فقط توی بلاگستان می‌شه مثلشونو پیدا کرد: با این عیار از انسانیت و با این حد از صمیمیت. چه‌قدر از آشنا شدن باهاشون خوشحال شدم و چه‌قدر از رفتنشون دلم گرفت... و تنها همین مورد آخر - جدای از همهٔ دلایل دیگه‌ای که می‌تونه وجود داشته باشه - خودش به‌تنهایی محکم‌ترین دلیله برای این‌که عاشق وبلاگ و وبلاگ‌نویسی بشم و باشم و بمونم. :)


+ هر چند یک خط کفاف جبران‌کردن یه درصد از محبت مخاطبامو هم نمی‌ده؛ ولی تشکر از همه کسایی که توی این چار سال خوندن، دنبال کردن، نظر دادن و هم‌دل بودن. و عذرخواهی؛ اگر خواسته یا ناخواسته کسی رو رنجوندم.

+ یک کلامم خطاب به وبلاگم: اینجا می‌نویسمِ عزیزم! تو منو تبدیل به آدم بهتری کردی و به این خاطر همیشه مدیونتم... :)

همین دیگه... :)

۲۰ دیدگاه موافقین ۱۶ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۸ ، ۲۰:۱۵
دکتر سین