روان آدمی از دیدگاه‌های گوناگون به آب می‌ماند. یکی از نگرگاه‌های مانستگی این دو، اگر روندگی و پویایی داشته باشند و گرفتار بازایستادگی و بر جای ماندگی نشوند، بی‌دُردیِ آن‌هاست. زیرا بی‌آلایش‌ترین اندیشه‌ها هم به گاه در جا زدن، به درد گندابی شدن دچار می‌شوند؛ به بیماری وابستگی و سیاه کردن برگ‌های سپید زندگی از روی پیش‌نوشته‌ی دیگران؛ و بی‌گمان پیچیده‌ترین و کشنده‌ترین گونه‌ی وابستگی، وابستگی به گوناگونی است. تازیانه‌ای که دمادم بر سر آدم امروزی فرو می‌آید. آدمی فرو رفته در گوناگونی، اما دل‌مرده و ناشکیبا...

*** نوشته‌ی زبرین، سراسر پارسی شده‌ی نوشته‌ی زیرین است! *** 
*** متن فوق، کاملاً فارسی شده‌ی متن ذیل است! ***

روح انسان از جنبه‌های مختلف شبیه به آب است. یکی از جنبه‌های شباهت این دو، به‌شرطی که جریان و سیلان داشته باشند و اسیر رکورد و سکون نشوند، خلوص آن‌هاست. زیرا ناب‌ترین فکرها هم موقع تکرار، به مرض تعفن مبتلا می‌شوند؛ به مرض عادت کردن و سیاه کردن صفحات سفید زندگی از روی پیش‌نوشته‌ی دیگران؛ و بی‌شک پیچیده‌ترین و مهلک‌ترین نوع عادت، عادت به تنوع است. شلاقی که آن به آن بر فرق بشر امروزی نازل می‌شود. بشر مستغرق در تنوع، اما کسل و بی‌حوصله...

+ با این توضیح که: دانه‌ی «معنی» بگیرد مرد عقل...
موافقین ۵ مخالفین ۰ ۹۶/۰۷/۰۵
دکتر سین
۰۵ مهر ۹۶ ، ۱۸:۲۸ حورا رضایی
واقعا مشکل از منه یا متن دوم برای همه قابل فهم‌تره؟
پاسخ:
نه؛ متن دوم به زبان امروز ما نزدیک‌تره...
این پست منو به یاد سالهای کنکور انداخت.
اتش خریدن منابع مختلف رو داشتیم.
هرجای زندگی نگاه کنی هر جا حریص شدیم ,هر جا دو سه جفت کفش داشتیم ولی دلمون چهارمی رو هم خواسته و .... همش ردپای عدم کنترلِ علاقه ی ذاتیمون , به تنوع بوده...
پاسخ:
عطش* در واقع! :دی
تنوع‌طلبی آتیش زیر خاکستره، اگه کنترل نشه...
۰۶ مهر ۹۶ ، ۱۱:۵۰ منتظر اتفاقات خوب (حورا)
یه استاد ادبیاتی از تهران اومده بود. موقع حرف زدن فقط از کلمه های فارسی استفاده می کرد. برده بودنش هتل بین المللی وقتی شروع کرده بود به حرف زدن، مسئول اونجا خیلی جدی گفته بود، اجازه بدید یه مترجم بیاریم:|
پاسخ:
البته نباید فکر کرد کسی که کلمات دخیل استفاده می‌کنه، به زبان فارسی صدمه می‌زنه. اتفاقاً صددرصد فارسی‌گویی به نظرم آسیب بیش‌تری به زبان می‌زنه...
من نفهمیدم چی نوشتین. :دی
پاسخ:
تیک ایت ایزی... :دی
۰۷ مهر ۹۶ ، ۱۶:۴۷ بانوچـ ـه
چقدر تلخ، متن دوم قابل فهم تر بود...
پاسخ:
خیلی هم تلخ نیست. بیش‌تر قابل تأمله...
۱۲ مهر ۹۶ ، ۱۳:۱۱ بانوچـ ـه
تلخه که متن پارسی شده برام سخت تر بود.
پاسخ:
می‌فهمم؛ ولی نمی‌شه توقع داشت زبانی که طی هزار و چند سال در زبان عربی تنیده شده، طی چند سال به خلوص کامل برسه. واقعاً نشدنیه.

نگارش دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی