نسبیت «عام»

چهارشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۵، ۰۸:۳۰ ب.ظ
وجدان داشتن خیلی چیز بدی است وجدانن! حالا نه آن که بخواهیم بگوییم مثلاً ما خیلی باوجدانیم‌ها! نه! حداقل خودمان می‌دانیم که چه خبر است! ما وجدانمان را در این بیست و شش سال بزرگ کرده‌ایم و گویا حتی شواهد و قرائنی وجود دارد مبنی بر این که خودمان شیرش داده‌ایم اصلاً! اما در این فقره‌ی تصحیح و نُمریدن1 با تبعیت بی‌چون و چرا از وجدانمان، خیلی بدشکل و بدفرم خودمان را اذیت کرده و به پر و پای خودمان و ایضاً خلق خدا - که همان دانشجویانمان باشند - می‌پیچیم. هرچند که گاهی اوقات هم خیلی از امتحانات را سرسری2 صحیح کرده‌ایم رفته است پی کارش. اما الگوی غالب رفتاریمان این بوده است که به‌شدت ریز و جزئی تصحیح می‌نماییم! برای همین هم می‌دانیم که حتی اگر عزممان را برای تصحیح و نمریدن یک «امتحانک»3 ساده نیز جزم نماییم، کلی وقت و انرژی ازمان به محیط اطراف متصاعد همی‌‌گردد. آن هم با این دهان ماه‌ رمضان و قحطی کالری و روزهای بلند و غیره و ذلک (خصوصاً و ذلک)!! [الان کاملاً نماز و روزه‌ام رفت در چشم و چالتان یا ادامه بدهم؟!!] خخخخ
حالا این‌ها یک طرف! نمره‌ی آزمون جامع را چرا نمی‌زنند در این سیستم به‌ظاهر گلستان؟! مَثَل حال ما به کسی ماند که در شبی سرد و طوفانی، در بیابان پای در گِل مانده باشد و کسی بخواهد بخواباند در گوش وی؛ شخص ضارب برای شخص مضروب هِی بدن بیاید، هی اقدام نکند! هی دستش را بیاورد نزدیک، هی نزند! هی بیاورد، هی نزند!4 القصه، هر بار سیستم گلستان را چک همی‌کنیم همین حال منقلب بر ما مستولی می‌گردد!! یک حالت زجرکش‌بکن‌طور و شکنجه‌گرمآبانه‌ی نافرمی است لامصب! تو گویی در خود ابوغریب یا گوانتانامو اسیر گردیده‌ایم! انگار مشیت الهی بر این قرار گرفته است که حال دانشجویانمان را با تمام وجود درک بکنیم.  اما خسته‌تر از آنیم که زین مشیت پند همی‌گیریم!5
کلاً این حالت را در زندگی خیلی تجربه کرده‌ایم! این که در آن واحد هم شکار باشیم و هم شکارچی!! هم از بالادست به نحوی بخوریم، هم زیردستمان را به شکلی بزنیم! کلاً همه‌چیز در زندگی نسبی بوده و هست و خواهد بود و در زندگی ما گویا این روزها محسوس‌تر و ملموس‌تر است این حسِ در یک آن هم ضارب و هم مضروب بودن!! مثل همین حالی که هم‌اکنون بر ما می‌رود! همین منتظر نمره بودن و ثبت نکردن نمره‌ی بقیه! :))


فوت‌نوتس
1 مصدر نمره دادن!
2 سُرسُری نه ها! سَرسَری!!
3 امتحانک یا بچه‌امتحان را معادل «کوییز» برگزیدیم؛ باشد که هنر واژه‌گزینیمان از امتداد طویل‌ترش در حلق حداد عادل جای گیرد!
4 آن شب تاریک و سرد و آن پای در گل مانده و آن بیابان صرفاً برای جو دادن در تمثیل بوده و تأثیری در روند خود تمثیل ندارد! گفتم در جریان باشید که نپرسید بعداً! :)
5 دو نقطه دی (این دو نقطه دی را در خود متن ننوشتیم تا تعلیق ایجاد کنیم مثلاً! :دی)

+ کاملاً بی‌ربط: چند پست بدهکارم به وبلاگ. اولاً کِی بود رفتیم «ابد و یک روز» را دیدیم (و حال کردیم) و الان کِی است؟! مع‌الاسف تا بدین لحظه نقدی ننگاشته‌ایم! که گر خدا قوت دهد خواهیم نگاشت. دو دیگر آن که والیمضون (سه) را نیز ننوشته‌ایم و دارد بیات می‌شود؛ که آن را نیز به حول و قوه‌ی الهی خواهیم نگاشت؛ و سه دیگر... هیچ! :)
موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۵/۰۴/۰۹
دکتر سین
۰۹ تیر ۹۵ ، ۲۱:۱۴ ساکن طبقه 40
امیدوارم این حالت تعلیقتان، به آن حالت تعلیقتان (ارواحهم معلقۀ) بینجاماد :دی
پاسخ:
ان شاء الله ارواحمان در معیت «شما» معلق گردد! :))
۰۹ تیر ۹۵ ، ۲۳:۵۰ آقاگل ‌‌‌‌
یک پا انرژی هسته ای شدین دکترا :)
به حالت تعلیق در اومدین.

پاسخ:
:)
من الان یه انرژی جنبشی ساده هم ندارم، چه برسه به هسته‌ای! :))
۰۹ تیر ۹۵ ، ۲۳:۵۳ مترسک ‌‌
یعنی اصلاً کل متن یه طرف و پاورقی‌هاش هم یه طرف! :))
حالا هی از «ابد و یک روز» تعریف کنید و من دلم خون‌تر بشه بابت کم کاری‌ام که هنوز ندیدمش :/
پاسخ:
:دی
اگه ابد و یک روز رو ندیدی، نُه شونزدهم (می‌شه یه کم بیش‌تر از نصف) عمرت بر فناست! :)))
۱۰ تیر ۹۵ ، ۰۰:۳۸ مهدیه عباسیان
برید خداتون رو شکر کنید که حداقل می تونین شکارچی باشید. ما کلا شکار شدیم... شکار اساتید نمره ندهنده و سیستم به ظاهر گلستان...
پاسخ:
نمره‌ها، خوب یا بد، به سرعت تبدیل به خاطره می‌شن! اصلاً نباید سخت گرفت... فوقش اینه که یه درسو دوباره پاس می‌کنین؛ در عوض پایه‌تون قوی می‌شه! خخخخ
۱۰ تیر ۹۵ ، ۱۵:۳۱ نفس نقره ای
حالا من نمیدونم چی بنویسم که یه پی نوشت ازش دربیاد اون ته بنویسم دو نقطه دی که تعلیق (چی هست حالا؟) ایجاد شه؟ :|
پاسخ:
الان اگه دقت کنی همون «چی هست حالا» خودش پی‌نوشته!! :))

نگارش دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی