نوستالژیک

چهارشنبه, ۲ دی ۱۳۹۴، ۰۵:۱۴ ب.ظ

با این که ظهره، ولی هوا خیلی سرده. از راننده می‌پرسی که مسیرش به مسیرت می‌خوره؟ اونم می‌گه آره؛ می‌شینی تو تاکسی. آخرین مسافر تاکسی هستی. با بستن در، راننده استارت می‌زنه و پخش ماشین روشن می‌شه. وای خدا ...

یهو بوی نسکافه‌ی بوفه و تصویر بخاری که موقع حرف زدن و خندیدن از دهنامون می‌ریزه بیرون و عطری که نوید پنج شیش ساله می‌زنه و لبخندای بچه‌مثبتی مسعود و شیرین زبونیای احمد و کیلیپای خنده‌دار گوشی حامد و لوده‌بازیای مجید همه با هم هجوم میاره به ذهنت!

آره! راننده این آهنگ رو گذاشته! :)

چشا بسته! نفس عمیق! لبخند! تا رسیدن به خونه لذت می‌بری! :))

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۴/۱۰/۰۲
دکتر سین
چه حس قشنگی...خصوصا اگه خاطرش قشنگ و شیرین باشه:)
پاسخ:
دقیقاً! خیلی حس قشنگ و خوبی بود! :)
۰۲ دی ۹۴ ، ۱۷:۱۸ 😎😎😎BAHAR 😎😎😎
عصن روایت داریم شنیدن آهنگای خاطره انگیز تو تاکسی یکی از ده لذت برتر دنیاست ^_^
پاسخ:
بلکه‌م یکی از پنج‌تای اول! :))
دکتر این روزها تغییر کرده ای[لبخند]
حس می کنم خود خودت شده ای.خود مهربان ات
پاسخ:
o_O
نمی‌دونم والا! شاید از بیرون این‌طوری به نظرم میاد!! :))
۰۳ دی ۹۴ ، ۱۲:۳۲ مدیر جوان
واقعا یک سری چیزهای ساده چنان لبخنهای عمیقی رو صورت ادم میاره که با هیچ چیز قابل قیاس نیست...زندگیمون پر از این خاطرها ی خووووووب؛)
پاسخ:
مبافقم! :))

نگارش دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی