به کلاس تفسیر شعر سعدی با رویکرد «دست حسن بن روحانِ سمنانی بر دکمهی فیلترینگ تلگرام» خوشآمدید! شعری که امروز بررسی خواهیم کرد، از زیباترین و دلکشترین غزلیات سعدیست. مورخین و ادیبان جملگی بر این باورند که سعدی این غزل را در زمان حاکم وقت، حسن بن روحانِ سمنانی، سروده. گویند روزی حسن تصمیم گرفت سیستم پیامرسانی را که در آن زمان به تلگرام معروف بود، در شیراز و حومه کتلت کند و کرد! آنگاه سعدی متأثر از این حادثهی تلخ، غزلی سوزناک را در فراق آن یار سفرکردهی فیلترشده سرود؛ که شرح آن در ادامه بیان میشود.
در مطلع غزل میفرماید که: ای یار جفاکردهی پیوندبریده / این بود وفاداری و عهد تو ندیده
سعدیپژوه و سعدیشناس برجسته، دکتر سین، در کتاب «الهزلیات الکندی فی الغزلیات سعدی» - کندی یعنی آبنبات! - دربارهی این بیت گفته: بدان و آگاه باش که یار، همانا حسن است و جفا، خلف وعده. و سخندانان گویند پیوندبریدن کنایتی است از فیلترینگ؛ که پیوندها را بریدهبریده و شرحهشرحه و قاچقاچ میکند، چونان که کارد خیار را. پس بنابراین مصرع عتاب و خطابیست مر حسن را بهسبب فیلترینگ.
و در مصرع دوم میفرماید: این بود وفاداری و عهد تو ندیده؟ یعنی: این بود آرمانای ما واقعاً؟! در واقع خیلی ظریف (اون ظریف نهها؛ این ظریف) شاعر حسن را با سؤالی سنگین در درون خودش مواجه میکند در این مصراع، که برود در درون خودش به کارهایش فکر کند!
بیت بعد: در کوی تو معروفم و از روی تو محروم / گرگِ دهنآلودهی یوسفندریده
این بیت را خطاب به تلگرام سروده. میفرماید: در کوی تو معروفم، یعنی ادمین یک کانال 2M هستم. بعد: از روی تو محروم؛ یعنی ولی فیلتر شدی، ندارمت پیشم! مفهوم مصرع دوم هم که اظهر منالشمس است: میفرماید که من در این شرایط به مثابه گرگی هستم که وقتی برادران یوسف نبی (ع) در قسمت ششم سریال، به پدر گفتند که وی یوسف را خورده، چند ثانیه دوربین کات میخورد روی چهرهاش که پوکرفیس به قاب خیره شده است. البته ناگفته نماند که این صحنه بعدها از سریال برداشته شده بود. گویا قسمتهای تحریککنندهی بدن گرگ نیز در کادر بوده که چون در بیابان و صحرا وجود گلدان غیرمنطقی است، تصمیم گرفتند بهجای اصلاح صحنه، کلاً آن بخش را از سریال حذف کنند. توضیحات بیشتر در همان کتاب «کندی» بنده موجود است.
بیت سوم: ما هیچ ندیدیم و همه شهر بگفتند / افسانهی مجنونِ به لیلی نرسیده
میفرماید: ما هیچی از این زندگی ندیدیم ولی همهی شهر، که منظور از شهر کل مجازستان و حومه است؛ ما را سوژه کردهاند. منظور از ما، در واقع «دههشصتیهای از اینجا رونده از اونجا موندهی طفلکیِ حیوونکی» است که از معاون رئیسجمهور تا رانندهی تاکسی، به لیلی نرسیدنهاشان را در فرقشان میکوبند، تو گویی که انگار پولاد کوبند آهنگران! نکات مهمی دیگری در این بیت وجود دارد که بنده در کتاب «کندی» خویش آوردهام.
بیت بعدی: در خواب گزیده لب شیرین گلاندام / از خواب نباشد مگر انگشت گزیده
در ظاهر امر شاید مخاطب عامِ خامِ بیسوادِ بیتربیت فکر کند که سعدی در این بیت به خوابها و رویاهای خاکبرسری و مشکلِ پخشدار اشاره کرده است. اما حاشا و کلا! سعدی در حال استیصال ناشی از فیلترینگ تلگرام نیز لحظهای عشق معنویِ راستین را فراموش نمیکند. مقصود سعدی همانا نماز اول وقت است. در اینجا، لب همان اذان است و گَزیدنِ لب، همان اذان به صوت نیکو گفتن. گلاندام هم منظور مکبر است... چیز! همان اذان است باز هم! :| بگذریم!
بیت بعدی میفرماید: بس در طلبت کوشش بیفایده کردیم / چون طفلِ دوان در پیِ گنجشکِ پریده
در اینجا شاعر پس از یک سفر روحانی (بلی! چه جای عجب که به قول حافظ «بُعد منزل نبود در سفر روحانی» (اون روحانی نهها، این روحانی)، سعدی سیری در نماز و اینا داشت و مجدداً سریع به بحث تلگرام و فیلترینگ بازگشت) اشاره به فیلترشکن و مصائب استفاده از آن دارد و میفرماید: مدام سایفون را و فریگیت را و پروکسی سوییچر را و جز آن را در طلب تو، روشن و خاموش کردیم، اما نشد که بشود. تو گویی از پی گنجشکی پریده چون طفلی دوانیم؛ که بس نیکو تصویرسازیای است. حبذا! بنده تأکیدی بر خریدن کتاب «کندی» خویش ندارم به اون شکل، اما کسانی که تهیه کنند، پایانترم را چونان آب خوردن پاس خواهند کرد. از ما گفتن بود...
در بیت ششم میفرماید: مرغ دل صاحب نظران صید نکردی / الا به کمان مهرهی ابروی خمیده
خطاب به حسن است باز. فرموده است که: شما نتوانستید مخِ (همان مرغِ دلِ!) صاحبنظران عرصهی ارتباطات و اینترنت را بزنید، الا با توسل به استفاده از مهرهی (دکمهی) فیلترینگ که گویا در قدیمالایام به شکل کمان ابرو ساختهمیشده است. در واقع میخواهد این پیام را برساند که این همه صاحبنظران گفتند نکن! باز کار خودت را کردی! :|
بعد میسراید که: میلت به چه ماند به خرامیدن طاووس / غمزت به نگه کردن آهوی رمیده
در این بیت، بین صاحبانِ عقیده و رأی، اختلاف است بر سر تفسیر واژهی «میل» و نیز واژهی «خرامیدن». اما چون جلسهی بین صاحبانِ عقیده و رأی برای تفسیر این بیت پشت درهای بسته برگزار شد، کسی نمیداند که آرا چه بود و اختلاف چه!! البته بنده در کتابم چند فقره حدس را ذیل همین باب متذکر شدهام که از قضا ارزش امتحانی بالایی دارد!
در بیت بعد میفرماید: گر پای به در مینهم از نقطهی شیراز / ره نیست تو پیرامن من حلقه کشیده
شیراز که مستحضرید مرکز استان فارس است و در اینجا استعاره از خود استان فارس است و استان فارس هم خودش باز استعاره از ایران است! در واقع از صنعت «الاستعارةٌ فی الاستعارةٍ اُخریٰ» بهره جسته که مطلقاً عِچجای دیگر نظیر ندارد!! :| میگوید که اگر بخواهیم بهصورت مجازی پایمان را از محدودهی اینترنت ملی، قدمی فراتر بنهیم؛ نمیتوانیم. چرا که تو (ای حسن!) پیرامون ما حلقهی فیلترینگ را چندان تنگ کشیدهای که... که نگو! :|
بیت بعدی: با دست بلورین تو پنجه نتوان کرد / رفتیم دعا گفته و دشنام شنیده
این بیت اشاره به مصاحبههای مردمی بعد از فیلترینگ تلگرام دارد. میفرماید که با توجه به اشراف اطلاعاتی سربازان گمنام امام زمان و نیز هوشیاریِ همیشگیِ پلیسِ همیشه فتا (!) نظراتی که در شبکهی فخیمهی خبر و سایرین، از دهانِ مردمِ خجستهی خوشحالِ فیلترشده میشنویم، چونان دعای انسانی دشنامشنیده میباشد. همان قدر باورکردنی و واقعی! :|
و بیت پایانی: روی تو مبیناد دگر دیدهی سعدی / گر دیده به کس باز کند روی تو دیده
این بیت وداعی تلخ است با تلگرام. میگوید ای آیکون-آبیِ گوگوری مگوری! ای پیامرسان بما هو پیامرسان! ای باقلوا! میروی و گریه میآید مرا! ساعتی بنشین که باران بگذرد!! تو را نادیدن ما غم نباشد! و از این دست چیزها. من آخر کتابم تعدادی نمونه سؤال هم آوردهام و با سبز و نارنجی و قرمز و گلبهی، سؤالات پرتکرار و دشوار را رنگی رنگی کردهام. چند جلد از ویراست قبل کندی هم خانه دارم که هر کس خواست ارزانتر از پشت جلد میدهم. جلسهی بعد هم اول ساعت از همین مبحث کوییز میگیرم. گفتم در جریان باشید...