سی‌ویک

دوشنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۹، ۰۷:۵۰ ب.ظ

خب اینم از این. سی‌ویک هم تموم شد.

دیگه کم‌کم داره رفتارم صبورانه‌تر و آروم‌تر می‌شه.

دیگه بیش‌تر فکر می‌کنم قبل از این‌که هر کاری رو شروع کنم.

دیگه دارم بیش‌تر و بیش‌تر و بیش‌تر شبیه کسی می‌شم که از سالای جوونی داره جدا می‌شه.

حس می‌کنم دیدم وسعت پیدا کرده.

شیش‌ضلعی روتین زندگی رو بهتر می‌بینم.

تولد-تحصیل-ازدواج-اشتغال-فرزندآوری-مرگ.

همه‌ش عادی و طبیعیه.

دارم کم‌کم صعود می‌کنم.

وقتی از بالا به همه‌چی نگاه کنی، دیگه کم‌تر احساسی و هیجان‌زده می‌شی.

دیدِ از بالا.

مشرف.

دیگه خودمو توی هزارتو نمی‌بینم.

الان دارم به هزارتو از بالا نگاه می‌کنم.

طبیعیه که فراز و نشیب داشته باشه.

طبیعیه که همیشه رو روال نباشه.

و این بده.

یا شایدم بد نیست.

فقط جدیده.

یه حال جدید.

جاافتادگی شاید.

این‌که خالی از شراره‌های پیش‌رونده و پیش‌برنده بشم.

این‌که محتاط و بی‌شروشورتر از همیشه فقط صبر کنم.

ولی از این بدی، از این حال جدید و از این جاافتادگی ناراحت نیستم.

برعکس؛

خوش‌حالم.

گیرم دیگه شوقی نباشه.

خب که چی؟

من دارم به روتین شیش‌گوشه‌ی زندگی از بالا نگاه می‌کنم.

دارم مسن‌تر می‌شم.

دارم مسن‌تر رفتار می‌کنم.

فقط همین...


+ یه خرده مشوش شد. اما ویرایشش نمی‌کنم. همین‌طوری مشوش واقعی‌تره...

موافقین ۸ مخالفین ۰ ۹۹/۱۲/۲۵
دکتر سین
۲۵ اسفند ۹۹ ، ۲۰:۳۱ دُردانه ‌‌

یه بزرگواری می‌گفت سی‌سالگی به بعد، سن اصرار نکردن است. فکر کنم راست گفته. صبوری و آرومی توی متن نمود داشت.

ولی عجب موقعی به دنیا اومدیدا. وسط خونه‌تکونی و بشوربساب. بعدشم دیدوبازدیدا :))

مبارکا باشه. 

 

+ وبلاگ‌های بیان امروز برای خیلیا باز نشد و نمیشه همچنان. 

پاسخ:
خودم قشنگ حس می‌کنم که اخلاق و رفتارم داره فرق می‌کنه نسبت به قبل. و فکر می‌کنم خوبه این تغییر در جهت پختگی و جاافتادگیه.
نگم براتون از جشن تولد امسالم که در حالی برگزار شد که کف خونه فرشی نبود و همه‌شون خیس لب دیوار، آب‌چکون بودن. تازه مثل همیشه لباس عیدمو به‌عنوان هدیه تولد بهم دادن! :دی
سلامت باشین. ممنونم.

+ برای من که با گوشی میام و اینترنت ایرانسل استفاده می‌کنم، مشکلی نداشت...

بابا تازه اول جوونی‌مونه:))

مبارک باشه.

شش‌ضلعی قشنگیه. 

 

 

پاسخ:
جوونی به‌معنای شادابی روحیه رو دارم. اما به‌معنی شتاب‌زدگی و پرشور بودنو نه دیگه.
سلامت باشی. متشکرم.
۲۶ اسفند ۹۹ ، ۱۱:۱۲ مصطفی فتاحی اردکانی

منم الان چند وقتیه دچار سندروم سی سالگی شدم....

در بهار زندگی احساس پیری می کنم

پاسخ:
پیری‌ای که آدمو دچار انفعال کنه خوب نیست. اما پختگی و صبوری چرا، خوبه. پیری به این معنای دوم رو دارم منم.

مبارکمون باشید دکتر جان، رفیق شفیق قدیمی :)

نمی‌دونم چند ساله بودید که این افتخار نصیبم شد اما خوشحالم که این چند سال رو کنار شما گذروندم :)

پاسخ:
قربان دل مهربونت. :)
منم از داشتن دوست وبلاگی‌ای مثل تو خیلی خوش‌حالم. بمونیم برای هم. :)

دکتر از تجربه‌های بحران سی سالگی بگو. :)

 

پاسخ:
توی یه موقعیت مناسب، حتماً. :)

نگارش دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی