بدانیم وقتی میگوییم «دنیا» یعنی «من». ما دنیا را از دریچهٔ احساس و ادراک خود درمییابیم. ما همه چیز نیستیم. ما همه کس نیستیم. ما محدودیم. حتی اگر دنیا را نامحدود فرض نکنیم، حدود آن از حدود درک خودآگاهانهٔ ما بسیار فراتر است. ما همه چیز نیستیم. ما مرکز عالم نیستیم. ما در حقیقت هیچ نیستیم. ما تنها خیالی واقعی هستیم.
آیین عشق بازی دنیا عوض شده است.. یوسف عوض شده زلیخا عوض شده است.. سر همچنان به سجده فرو برده ام ولی.. در عشق سالهاست که فتوا عوض شده است خو کن به قایقت که به ساحل نمیرسیم خو کن که جای ساحل و دریا عوض شده است آن با وفا کبوتر جلدی که پر کشید اکنون به خانه آمده اما عوض شده است.. حق داشتی مرا نشناسی به هرطریق من همچنان همانم و دنیا عوض شده است
یوسف عوض شده زلیخا عوض شده است..
سر همچنان به سجده فرو برده ام ولی..
در عشق سالهاست که فتوا عوض شده است
خو کن به قایقت که به ساحل نمیرسیم
خو کن که جای ساحل و دریا عوض شده است
آن با وفا کبوتر جلدی که پر کشید
اکنون به خانه آمده اما عوض شده است..
حق داشتی مرا نشناسی به هرطریق
من همچنان همانم و دنیا عوض شده است