۱ مطلب در اسفند ۱۳۹۹ ثبت شده است

خب اینم از این. سی‌ویک هم تموم شد.

دیگه کم‌کم داره رفتارم صبورانه‌تر و آروم‌تر می‌شه.

دیگه بیش‌تر فکر می‌کنم قبل از این‌که هر کاری رو شروع کنم.

دیگه دارم بیش‌تر و بیش‌تر و بیش‌تر شبیه کسی می‌شم که از سالای جوونی داره جدا می‌شه.

حس می‌کنم دیدم وسعت پیدا کرده.

شیش‌ضلعی روتین زندگی رو بهتر می‌بینم.

تولد-تحصیل-ازدواج-اشتغال-فرزندآوری-مرگ.

همه‌ش عادی و طبیعیه.

دارم کم‌کم صعود می‌کنم.

وقتی از بالا به همه‌چی نگاه کنی، دیگه کم‌تر احساسی و هیجان‌زده می‌شی.

دیدِ از بالا.

مشرف.

دیگه خودمو توی هزارتو نمی‌بینم.

الان دارم به هزارتو از بالا نگاه می‌کنم.

طبیعیه که فراز و نشیب داشته باشه.

طبیعیه که همیشه رو روال نباشه.

و این بده.

یا شایدم بد نیست.

فقط جدیده.

یه حال جدید.

جاافتادگی شاید.

این‌که خالی از شراره‌های پیش‌رونده و پیش‌برنده بشم.

این‌که محتاط و بی‌شروشورتر از همیشه فقط صبر کنم.

ولی از این بدی، از این حال جدید و از این جاافتادگی ناراحت نیستم.

برعکس؛

خوش‌حالم.

گیرم دیگه شوقی نباشه.

خب که چی؟

من دارم به روتین شیش‌گوشه‌ی زندگی از بالا نگاه می‌کنم.

دارم مسن‌تر می‌شم.

دارم مسن‌تر رفتار می‌کنم.

فقط همین...


+ یه خرده مشوش شد. اما ویرایشش نمی‌کنم. همین‌طوری مشوش واقعی‌تره...

۵ دیدگاه موافقین ۸ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۹ ، ۱۹:۵۰
دکتر سین