۹۴ مطلب با موضوع «متفرقات» ثبت شده است

وزیر نیرو چند وقت پیش گفت برای صرفه‌جویی در مصرف گاز می‌خوان کولرای گازی رو جمع کنن. امروزم که گفت چون مصرف گاز استانای شمالی زیاد بوده برقاشونو قطع کردیم. فکر کنم فکر کنم این سر کلاس ترمودینامیک یه چیزی رو خوب نفهمیده، اما روش نشده سؤال کنه. :تفکر :دی

۴ دیدگاه موافقین ۸ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۸ ، ۱۷:۴۶
دکتر سین

مقدمتاً

تو نظرای پست قبل پرسیده بودین که چرا «شده‌م» رو به شکل «شدم» نمی‌نویسم. خب دلیلش ساده‌ست. چون مراد من، «شده‌ام»ـه؛ و نه «شدم». بذارین بیشتر توضیح بدم براتون.

 

شدم یا شده‌م؟! مسأله این است!

همون‌طور که می‌دونین (یا حداقل یه زمانی می‌دونستین و الان یادتون رفته! :دی) فعلی که با الگوی

ستاک گذشته (یا همون بن ماضی) + ه + ام/ای/است/ایم/اید/اند

ساخته می‌شه رو بهش می‌گن گذشته (ماضی) نَقلی و فعلی که به شکل

ستاک گذشته + م/ی/-/یم/ید/ند

ساخته می‌شه، گذشتهٔ ساده‌ست. جدا از تفاوتشون توی فارسی معیار، توی گفتار (و نوشتار) محاوره، این دوتا، هم توی کاربرد با هم فرق دارن و هم حتی توی تلفظ.

  • از نظر کاربرد: فرق گذشتهٔ ساده با نقلی اینه که گذشتهٔ نقلی رو برای بیان فعلی استفاده می‌کنیم که در گذشته رخ داده و آثارش همچنان باقیه؛ درصورتی‌که گذشتهٔ ساده، آغاز و انجام و آثارش مربوط و محصور به همون گذشته‌ست و به زمان اکنون (حال) کاری نداره. مثلاً اگه کسی بپرسه که «آیا آنها فلان کتاب را خوانده‌اند؟» شما نمی‌گین «خواندند»؛ می‌گین «خوانده‌اند».
  • از نظر تلفظ: بیاید مکالمهٔ بالا رو محاوره‌ایش کنیم.

- فلان کتابو خونده‌ن؟

- خونده‌ن.

موقع تلفظ، بین خوندن (= خواندند) و خونده‌ن (= خوانده‌اند) چه فرقی حس می‌کنین؟ باریکلا! اولی (گذشتهٔ ساده) تکیه‌ش روی بخش اوله، دومی (گذشتهٔ نقلی) رو بخش آخر. چند بار برا خودتون تکرار کنین: خوندن، خونده‌ن. خوندن، خونده‌ن. خوندن، خونده‌ن. می‌بینین؟ همین توجه به تکیه می‌تونه راهنمایی‌تون کنه که فعل مورد نظر شما، نقلیه یا ساده.

بنابراین، حالا که این دوتا فعل کاربرد و تلفظ متفاوتی دارن، آیا رواست که املای یکسانی داشته باشن؟ اگر تفاوت املایی این دو فعلو لحاظ نکنیم، تمام زمان‌های افعال فارسی دارای شکل محاوره‌ای منحصربه‌فرد می‌شن، جز گذشتهٔ نقلی؛ که خیلی مناسب و برازنده نیست.

پس برای نوشتن افعال گذشتهٔ نقلی به‌شکل محاوره - طوری که با شکل نوشتاری گذشتهٔ ساده متفاوت باشه - می‌شه خیلی ساده الفِ موجود در شناسه‌ها رو انداخت و اونا رو به‌شکل شکسته نوشت.

رفته‌ام می‌شه رفته‌م (و نه رفتم)

گفته‌اند می‌شه گفته‌ن (و نه گفتن)

درخشیده‌اید می‌شه درخشیده‌ین (و نه درخشیدین)

و ...

 

از کجا آوردمش؟!

نمی‌دونم آیا این قاعده به‌صورت رسمی توسط نهاد مسئولی مدون شده یا نه. اما خیلی جاها دیده‌م که دارن ازش استفاده می‌کنن. اولین بار توی کتاب خشم و هیاهو، ترجمهٔ بهمن شعله‌ور، همون اوایل کتاب، مترجم به همین نکات اشاره کرده و از همین قاعده برای فرق گذاشتن بین افعال گذشتهٔ ساده و نقلی استفاده کرده. منم از وقتی اونجا دیدمش، پسندیدم و به‌کار گرفتم. :)

 

باگ!

فقط یه نکته باقی می‌مونه: برای نوشتن افعال دوم شخص مفرد طبق این قاعده، باید مثلاً «نوشته‌ای» رو به‌شکل «نوشته‌ی» بنویسین، که ممکنه با «نوشتهٔ» قاطی بشه. البته می‌شه این مشکلو با استفاده از «-ٔ» به‌جای «ی» برای یای میانجی بعد از ه/ـه حل کرد. ولی در هرصورت خودم فکر می‌کنم با وجود ایده‌آل بودنش، این نکتهٔ آخر باگ این قاعده به‌شمار میاد و نمی‌شه هم کاریش کرد! :دی

 

پ.ن.۱. عنوان رو جدی نگیرین. این قاعده تا حد زیادی می‌تونه سلیقه‌ای به‌حساب بیاد! :))

پ.ن.۲. مشابه: یک‌بار برای همیشه ببینین و زین پس درست بنویسین! (۱)

۱۰ دیدگاه موافقین ۷ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۸ ، ۱۱:۵۱
دکتر سین

این کلمه رو بخونین: المشنگه. شمام اَلمَشَنگه خوندین یا من فقط اَلمَشَنگم؟! :دی

داشتم تو واژه‌یاب دنبال معنی «هنگامه» می‌گشتم، دیدم تو فرهنگِ مترادف و متضاد، یکی از معانیشو نوشته المشنگه. دفعهٔ اول اَلمَشَنگه خوندم؛ و دفعهٔ دوم تبدیل شد به اَلَمشَنگه. :))

چرا به‌شکل الم‌شنگه نمی‌نویسین خب؟!


پ.ن. قبلاً که یه نفر می‌گفت از وقتی شاغل شده‌م، نمی‌رسم وبلاگمو به‌روز کنم، می‌گفتم یعنی روزی یک ربع هم وقت نداره؟ حالا که خودمم روزی هشت نه ساعت سر کارم، می‌فهمم که واقعاً نمی‌شه مثل قبل نوشت و خوند. به قول سعدی: حال افتاده نداند که نیفتد باری...

۱۶ دیدگاه موافقین ۱۹ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۸ ، ۲۳:۴۷
دکتر سین

اینترنت کامپیوتر خونه خیلی کنده، اون‌قدر کند که یه فایل کوچیک رو هم به زور می‌تونم آپلود یا دانلود کنم. در حالی‌که وقتی با گوشی از طریق وای‌فای به‌کمک همون مودم وصل می‌شم به اینترنت، سرعت خیلی خوبه. بنابراین مشکل از آی اس پی و مودم و خط تلفن نیست. هر چی هست، زیر سر این کامپیوتره‌ست. کسی می‌دونه مشکل چی می‌تونه باشه؟ دارم زجر می‌کشم از دستش!


+ فردا سمینار دارم. باید به اساتید گزارش پیشرفت رساله‌مو ارائه کنم. یه کم استرس دارم. این چند وقت غیرفعال بودنم برای اینه که تمام تمرکز و فکرم درگیر جلسه‌ی فرداست. ایشالا به خوشی تموم بشه و برگردم به وبلاگ‌نویسی. دلم تنگ شده برا اینجا...

۱۶ دیدگاه موافقین ۱۰ مخالفین ۱ ۰۲ تیر ۹۸ ، ۰۹:۵۰
دکتر سین

نمی‌دونم با لاتک (LaTeX) آشنا هستین یا نه. اگه بخوام تو یه جمله معرفی‌ش کنم باید بگم:

لاتک یه راه‌حل هوشمندانه‌ست برای تایپ و صفحه‌آرایی انواع متن به‌خصوص متن‌های علمی و فنی.

[اطلاعات بیشتر اینجا، اینجا و اینجا]

بذارین از عقب‌تر شروع کنم. کسایی که با ورد (MS Word) کار کرده باشن می‌دونن که تا چه حد رومخه! خصوصاً وقتی بخواین باهاش یه متن بلند دوزبانه با کلی فرمول و شکل و جدول و پاورقی و مراجع و اینا تایپ کنین. بارها برام اتفاق افتاده که با کلی خون دل خوردن یه متنو تا آخر توی ورد تایپ کرده‌م و مراقب بودم همه‌چیز سر جاش باشه؛ و درست لحظه‌ای که داشتم خط پایانو می‌دیدم، یهو متوجه شده‌م که یادم رفته یه چیزی رو (مثلاً یه شکلو) بذارم توی متن. چشمتون روز بد نبینه! درج‌کردن شکل همانا و ترکیدن متن، همان! درست مثل یه دومینو که موقع گذاشتن آخرین قطعه، دستتون لرزیده باشه. چنان به‌هم می‌ریزه و تو هم گره می‌خوره همه چی که انگار ورد داره انتقام خون پدرشو ازتون می‌گیره! -_-

یادمه سال ۹۲ موقعی که قصد داشتم شروع کنم به تایپ پایان‌نامه‌ی ارشدم؛ با این ذهنیتی که از ورد داشتم، تصمیم گرفتم دنبال یه راه‌حل جایگزین براش بگردم. برای همینم شروع کردم به جست‌وجو توی اینترنت؛ و بعد از چند روز بالا پایین کردن، رسیدم به لاتک. لاتک از اساس با ورد متفاوته. در واقع لاتک بر خلاف ورد همه‌ی کارای مربوط به صفحه‌آرایی و ظاهر کارو خودش به عهده می‌گیره و شما فقط کافیه محتوا رو بهش بدین تا بریزدش توی قالب مناسب کار شما.۱ 

مشکل بزرگی که سر راه قرار داشت این بود که لاتک یه ابزار WYSIWYM۲ بود. یعنی شما باید با نوشتن دستورات - درست عین برنامه‌نویسی - بهش محتوای متن رو بدین تا خودش با توجه به قالبی که برگزیدین، ظاهر سندو براتون آماده کنه. همین باعث می‌شه که نوشتن اولین متن با لاتک خیلی سخت و طاقت‌فرسا باشه. یه جمله‌ی معروف هست که می‌گه:

موقع نوشتن اولین متن با لاتک قسم می‌خورین که هیچ‌وقت برنگردین سراغش؛ اما وقتی نتیجه رو می‌بینین، قسم می‌خورین که هیچ‌وقت نرین سراغ چیزی جز لاتک.

و خب این جمله درباره‌ی منم صادق بود. هر چی جلوتر می‌رفتم از تصمیمی که برای مهاجرت از ورد به لاتک گرفته بودم، مطمئن‌تر و خرسندتر می‌شدم. هر چه‌قدر ورد مصممه که آدمو در هر موضوعی ناامید کنه، لاتک توان اینو داره که شما رو در تمام زمینه‌ها راضی نگه داره.

الان هم اگر کسی هست که از دست ورد خسته شده و از دست کودن‌بازیاش به ستوه اومده؛ بهش پیشنهاد می‌کنم بره سراغ لاتک. کافیه حدود یکی دو ماه برای یادگیریش وقت بذارین تا بعدش یک عمر راحت باشین. به‌طور خاص به بچه‌های رشته‌های فنی مهندسی توصیه می‌کنم که برن سراغش. درسته که هر نوع متنی رو با لاتک می‌شه تایپ کرد. اما وقتی یه متن، از جنس متون ریاضی باشه، تازه متوجه قدرت لاتک خواهید شد.

چندتا نکته‌ی کاربردی درباره‌ی لاتک:

۱. اگر بخواین از لاتک استفاده کنین، باید برین سراغ یه پکیج که بتونه متن فارسی رو پشتیبانی کنه. زی‌پرشین (XePersian) با اختلاف قدرتمندترین و پرکاربردترین پکیج تایپ متن فارسی با لاتکه. پس سعی کنین با دستوراش آشنا بشین.

۲. توی مسیر یادگیری و آشنایی با لاتک مدام به سؤالات مختلفی برمی‌خوردم. اما درسی که گرفتم این بود که مشکلات من مشکلاتی نبودن که من برای اولین بار در طول تاریخ در جهان بهشون برخورده باشم. کافی بود توی اینترنت دنبال راه‌حل بگردم. خیلی زودتر از چیزی که فکرشو بکنین، می‌شه به جواب رسید. مهم‌ترین جایی که برای این کار می‌شناسم «پارسی لاتک»ـه. هم برای پرسش و پاسخ و پشتیبانی و هم برای آموزش و خرید محصولات مرتبط.

۳. لاتک بر خلاف ورد، open source ـه. یعنی اگر به نیاز جدید و خاصی برخوردین، لازم نیست صبر کنین تا مایکروسافت توی ورژنای آینده - اگه صلاح دونست - اون قابلیتو به ورد اضافه کنه. توی لاتک هر کس هر نیازی داشته باشه می‌تونه خودش ابزار رفع اون نیازو بسازه (که البته نیاز به بلد بودن کدنویسی داره) و ازش استفاده کنه.۳

۴. لاتک رایگانه. بر خلاف ورد که همه‌مون معمولاً قفل‌شکسته‌شو داریم و یه سری از مشکلاتش ناشی از همین کرک شده بودنشه؛ لاتک رایگانه و این مشکلاتو نداره. شما می‌تونین از اینجا لاتک رو برای هر سیستم عاملی (لینوکس، مک اُ اِس و ویندوز) به‌شکل کاملاً قانونی دانلود و نصب کنین. من خودم از تِک‌لایو (TeX Live) استفاده می‌کنم و خیلی ازش راضیم.

 

+ و حرف آخر: من الان چند سالیه که دارم با لاتک کار می‌کنم و خب به اندازه‌ی این چند سال تجربه اندوخته‌م در این زمینه. اگر کسی سؤالی درباره‌ی لاتک و کاربردش داشت، تا جایی که اطلاعاتم اجازه بده، می‌تونم راهنمایی کنم. به قول فرنگیا feel free to ask any questions. :)

 


پاورقی‌ها

۱ یه بیماری روانی (:دی) هست بهش می‌گن Macdinking؛ یعنی اون حالتی که شما مدام فونت و ظاهر یه متن رو عوض می‌کنین و ساعت‌ها به این کار می‌پردازین تا به یه انتخاب مناسب برای ظاهر متن برسین... اما نمی‌رسین! داشتین این مرضو تا حالا؟! :دی یکی از مزایای لاتک اینه که چون ظاهر متنو خودش درست می‌کنه و شما فقط باید محتوا رو وارد کنین، از ابتلای شما به مک‌دینک هم جلوگیری می‌کنه. :))

۲ بخونین «وی‌زی‌ویم». مخفف What you see is what you mean ـه. یعنی اون چیزی که موقع کار با لاتک می‌بینین محتواست (what you mean) و نه ظاهر کار. وی‌زی‌ویم در برابر WYSIWYG (بخونین: وی‌زی‌ویگ)ـه. وی‌زی‌ویگ مخفف What you see is what you get ـه. یعنی شما مستقیماً توی ظاهر کار دست می‌برین و خروجی همون چیزیه که دارین باهاش کار می‌کنین (ظاهر و قالب). ورد وی‌زی‌ویگه.

۳ نترسین! لازم نیست در اون حد مسلط به کدنویسی باشین. وقتی لاتکو نصب می‌کنین، چندهزار پکیج یک‌جا نصب می‌شه. این یعنی خود لاتک قابلیتای بی‌شماری رو توی همون نصب اول در اختیار شما قرار می‌ده. اما با این حال ممکنه بسته به نیازتون یه کاربرد خیلی خاص و ویژه ازش بخواین. مطمئن باشین به احتمال نودونه درصد یه کسی قبل از شما تو دنیا به این مسأله برخورده و برای رفعش اقدام کرده. open source بودن لاتک باعث شده کلی قابلیت بالقوه بهش اضافه شده باشه. قابلیتای بی‌حدی که ورد حتی خوابشونو هم نمی‌تونه ببینه. فقط کافیه توی اینترنت دنبالش بگردین.

۱۰ دیدگاه موافقین ۱۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۸ ، ۱۴:۰۳
دکتر سین

طولانیه. اگه حس خوندن متن طولانی دارین و به زبان فرانسوی علاقه‌مندین، بخونین. :)

۲۲ دیدگاه موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۸:۵۴
دکتر سین

نمی‌دونم اولین بار کی به بابا مامان ما گفته اختلاف افق تهران و شاهرود همیشه‌ی سال دقیقاً پونزده دقیقه‌ست؟! امروز سحر به مامان گفتم سه چار دقیقه به اذان مونده که چاییشو برسه بخوره؛ یه نگاه به ساعت پایین تلویزیون کرد گفت بیست‌وسه دقیقه تا اذان تهران مونده هنوز که! انگار مثلاً من توی حرکت اجرام سماوی دست برده‌م و نظم همیشگی رو به‌هم زده‌م! :|

البته خودمم اوایل تحت تأثیر تعالیم والدین و سایرین بر همین باور بودم که اختلاف افق بین شهرا قاعدتاً همیشه باید یه عدد ثابت باشه، چون جای شهرا رو زمین ثابته! اما با کمی مداقه و بررسی دست‌گیرم شد که اختلاف افق نه‌تنها به اختلاف طول جغرافیایی (فاصله در امتداد مداری۱، اختلاف در جهت شرق-غرب)، که به اختلاف عرض جغرافیایی (فاصله در امتداد خطوط نصف‌النهاری۲، اختلاف در جهت شمال-جنوب) هم وابسته‌ست. مثلاً جالبه بدونین که اردبیل با این‌که نسبت به تهران غرب‌تره، ولی گاهی اذان صبح اردبیل زودتر از تهران گفته می‌شه. چون اردبیل نسبت به تهران شمال‌تره. یا این‌که اذان صبح توی کرمان بعد از اذان صبح مشهده، درحالی‌که اذان مغرب کرمان قبل از مشهده.

یعنی می‌خوام بگم که اختلاف افق بین شهرا یه عدد ثابت نیست. هم طول روز توی عرضای جغرافیایی مختلف، با هم فرق داره و هم این‌که بین محور دوران کره‌ی زمین با شمال-جنوب جغرافیایی ۲۳ درجه‌ اختلاف هست. اینا باعث می‌شن که اختلاف افق بین دو شهر تو روزای مختلف سال، متغیر و شناور باشه.

اینا رو گفتم که اگه فرداروزی بچه‌تون بهتون گفت اون قاعده‌ی کذایی پونزده دقیقه رو رها کن، شما بدون بحث چایی‌تونو بنوشین و برین مسواک بزنین زودتر تا اذانو نگفته‌ن! :دی *


۱ مدارهای کره‌ی زمین، خطوط موازی استوا هستن.

۲ نصف‌النهارها خطوط عمود بر مدارها و گذرنده از قطب‌ها هستن.

* فکر کنم لازم نیست بگم اینا شوخیای مادر-پسریه دیگه! :)



+ اگه مایلین و حسش رو داشتین، توی قرآن‌خوندن هم مشارکت کنین. تشکر. :)

۱۰ دیدگاه موافقین ۱۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۲:۳۸
دکتر سین
زبان عربی در گذر سالیان دراز، نفوذ زیادی توی فارسی داشته. این اثرگذاری عربی و اثرپذیری فارسی، بعضی جاها درست، بعضی جاها غلط، بعضی جاها اجتناب‌ناپذیر و بعضی جاها غیرضروریه. با این توصیفات، امروز می‌بینیم که هر روز توی نوشتار از یه سری کلمات و عبارات و جملات پرکاربرد عربی استفاده می‌شه، در حالی که از نظر املایی غلط نوشته شده‌ن. حتی توی نوشته‌های افراد باسواد و بامعلومات هم متأسفانه این مشکلات و ایرادا دیده می‌شه. توی این پست چندتا از مهم‌تریناشو که به ذهنم رسید میارم تا ببینیم، یاد بگیریم و درست بنویسیم از این به بعد. برای بعضیاش هم معادل فارسی پیشنهاد دادم که اگه از اونا استفاده کنین که دیگه چه بهتر! :)

۱. بسم الله الرحمن الرحیم
- شکل‌های اشتباه: بسم الله رحمن رحیم، بسم الله الرحمان الرحیم
- معادل پیشنهادی فارسی: به‌نام او، به‌نام خدا، به‌نام خداوند بخشنده‌ی مهربان، به‌نام خداوند جان و خرد، اول دفتر به‌نام ایزد دانا و ...
* کلمه‌ی «رحمن» رو نباید به‌شکل «رحمان» نوشت؛ البته فقط توی قرآن. خارج از اون، رحمان هم درسته. الف و لامِ قبل از رحمن و رحیم رو هم فراموش نکنین.
خوبیِ استفاده از معادل فارسیِ شعری و ادبی برای بسم الله اینه که اگر جایی سهواً نوشته‌ی شما زیر دست و پا بیفته، بی‌احترامی به قرآن به‌حساب نمیاد. در کل جایی که فکر می‌کنین ممکنه بسم الله لمس بشه یا کاغذی که روش (= روی آن) دارین بسم الله می‌نویسین بعد از چند صباح، تبدیل به کاغذ باطله و دورریختنی می‌شه، بهتره غیرمستقیم به این آیه از قرآن اشاره کنین. و چه چیزی بهتر از این‌که ذوق هم به خرج بدین و یه بیت شعر جاش بذارین.

۲. الحمد لله، المنة لله
- شکل‌های اشتباه: الحمد الله، المنت لله، المنة الله
- معادل فارسی پیشنهادی: شکر خدا، خدا را [رو] شکر و ...
* لِـ (و بعضی جاها لَـ) توی عربی به معنای «برای‌»ست توی فارسی. لِـ وقتی به «الله» می‌چسبه، می‌شه: لِـ + الله = لله. انگار لِـ میاد و الف اول الله رو حذف می‌کنه و خودشم حذف می‌شه.
از طرفی، در نظر داشته باشین که کلمات مؤنث عربی به ة و ـة ختم می‌شن، نه به ت. پس وقتی دارین یه جمله‌ی عربی می‌نویسین، منة درسته، نه منت؛ و وقتی دارین یه جمله‌ی فارسی می‌نویسین منت درسته، نه منة. بنابراین «علی برکة الله» درست و «علی برکت الله» غلطه! :دی

۳. علیه السلام، علیها السلام، علیهما السلام، علیهم السلام، سلام الله علیها
- شکل‌های اشتباه: علیه (علیها، علیهما، علیهم) سلام
- معادل پیشنهادی فارسی: درود (سلام) خدا بر او (ایشان، آنان)
* الف و لامِ چسبیده به سلام توی چهارتای اول فراموش نشه.
همون‌طور که می‌بینین توی چهار مورد اول، فقط ضمیر فرق می‌کنه: ـه برای یک نفر مرد، ـها برای یک نفر زن، ـهما برای دو نفر و ـهم برای بیشتر از دو نفر کاربرد داره. علیه السلام وقتی استفاده می‌شه که اسم یه امام اومده باشه. مثل امام حسن علیه السلام. دومی وقتی میاد که اسم حضرت زهرا یا یکی از بانوان مکرم تاریخ مثل حضرت مریم بیاد. مثلاً: حضرت فاطمه علیها السلام. سومی وقتی استفاده می‌شه که اسم یه امام همراه اسم پدرش بیاد. مثل: موسی بن جعفر علیهما السلام. آخری هم وقتی میاد که به چند امام یا به تمام ائمه یک‌جا اشاره بشه. به‌جای تمام این سلاما می‌شه شکل مختصرشون رو نوشت؛ یه عین وسط دوتا پارنتز: (ع). آخری هم سلام به حضرت زهرا (یا بانوان عالی‌جاه دیگه) ست. به‌جای اون هم می‌تونین یه سین وسط دوتا پرانتز بذارین: (س).

۵. صلی الله علیه و آله و سلم، اللهم صل علی محمد و آل محمد
- شکل‌های اشتباه: صل الله علیه و آله و سلم، اللهم صلی علی محمد و آل محمد
- معادل پیشنهادی فارسی: درود خدا بر او و خاندان پاکش، خدایا بر محمد و خاندانش درود فرست
* اولی عبارت دعایی‌ای هست که بعد از اسم پیامبر اسلام میاد. دومی هم که معرف حضورتون هست: صلواته. :) به تفاوت «صلی» با «صل» و محل درست استفاده‌شون دقت کنین.
ضمناً می‌تونین به‌جای جمله‌ی طولانیِ صلی الله علیه و آله و سلم، از یه صاد توی پرانتز هم استفاده کنین: (ص).

۶. ابوالفضل، اباالفضل، ابی‌الفضل
- شکل‌های اشتباه: ابولفضل، ابالفضل، ابلفضل، ابی‌لفضل
* هر سه شکل اسم حضرت عباس رو توی متن فارسی هر جا که خواستین می‌تونین استفاده کنین؛ چون ما توی زبونمون اعراب نداریم. ولی بهتره برای وحدت رویه، توی تمام متنایی که می‌نویسین از یکیش (مثلاً ابوالفضل) استفاده کنین.
نکته: یا اباالفضل. وقتی می‌خواین «یا» رو قبل از اسم حضرت ابوالفضل بیارین، باز دارین یه عبارت عربی می‌نویسین؛ پس باید از قواعد عربی تبعیت کنین. توضیحات دستوریش رو دیگه نمیارم چون طولانی می‌شه. فقط بدونین که یا اباالفضل درست؛ و یا ابی‌الفضل و یا ابوالفضل نادرسته و نباید به این شکل نوشته بشه.
نکته در نکته: همچنین است یا ابا عبد الله (غلط: یا ابو عبدالله و یا ابی عبدالله) و یا ذا الجلال و الاکرام (غلط: یا ذو الجلال و الاکرام و یا ذی الجلال و الاکرام)

۷. لا حول و لا قوة الا بالله
- شکل اشتباه: لا حول و لا قوت الا بالله
* ر.ک. توضیحات فقره‌ی شماره ۲ برای ت و ة.

۸. بن (در نام ائمه(ع) زمانی که همراه اسم پدرشون ذکر می‌شه)
- شکل اشتباه: ابن (مثل: علی ابن موسی به‌جای علی بن موسی)
* بله! «ابن» یعنی «پسر». ولی توی اسم ائمه (ع) می‌شه بن. دقت بفرمایید لطفاً.

۹. انبیا، اوصیا، اولیا
- شکل‌های اشتباه: انبیاء، اوصیاء، اولیاء
- معادل‌های پیشنهادی فارسی: به‌جای انبیا می‌شه نوشت پیامبران. ولی برای اوصیا و اولیا معادل رایجی به ذهنم نمی‌رسه. شاید اوصیا رو بشه جانشینان و اولیا رو بشه سرپرستان یا دوستان (به اقتضای معنا در متن) ترجمه کرد.
* نه فقط در اینجا، هر جا آخر کلمه دیدین همزه‌ی بدون پایه (یعنی: ء) وجود داره، توی فارسی حذفش کنین.
نکته: اگر قرار باشه این کلمات با -ِ به کلمه‌ی بعدیشون بچسبن، باید یه‌دونه ی تهشون اضافه کنین: انبیای مکرم، اوصیای برحق، اولیای الهی.

۱۰. ما شاء الله، ان شاء الله
- شکل‌های اشتباه: ما شا الله، ان شا الله، انشاء الله، انشا الله
- معادل‌های پیشنهادی فارسی: شاید به‌جای ما شاء الله (اگر در مقام دعا باشه) بشه از آفرین، احسنت، تبارک الله (یا شکل محاوره‌ایش: باریکلا)، چشم بد دور، گوش شیطون کر و چیزایی شبیه به اینا استفاده کرد. برای ان شاء الله هم می‌شه اینا رو به‌کار گرفت: اگر خدا بخواد، خدا کنه، امیدوارم، چه خوب می‌شه اگر و ... .
* بر خلاف مورد بالا، اینجا باز متن عربیه. پس همزه‌ی انتهاییِ بدون پایه، باید نوشته بشه. ضمن این‌که گفته شده انشاء الله و انشا الله معانیِ مغایر با مفهوم اصلی دارن و نباید به این اشکال نوشته بشن.
نکته: «ماشالا» و «ایشالا» شکل محاوره‌ای دو جمله‌ی ما شاء الله و ان شاء الله هستن و کاربردشون توی محاوره ایرادی نداره. همون‌طور که بسمل رو جای بسم الله می‌شه به‌کار برد. ولی برای نوشته‌های غیرمحاوره‌ای و رسمی همون شکل کامل و درستشو اگه بنویسین بهتره.

۱۱. الهی، بارالها
- شکل‌های اشتباه: الاهی، بارالاها
- معادل‌های پیشنهادی فارسی: خدایا، پروردگارا، دادارا و ...
* کلمه‌ی اله (بخوانید: اِلاه) به‌معنی خداست. اَلِفِش نوشته نمی‌شه.


نکته‌ی آخر: نیم‌فاصله نزن!
تا چند سال قبل معضلی سنتی داشتیم به اسم «نزدنِ نیم‌فاصله»؛ اخیراً به معضل مدرنی مبتلا شده‌یم به اسمِ «زدن نیم‌فاصله»! یکی از نمودهاش توی همین عبارات و جمله‌های عربیه. مثلاً نمی‌دونم رو چه حسابی اصرار دارن بنویسن: علیه‌السلام، الحمدلله، صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم! خب برادر من، خواهر من! مگه توی فارسی شما دیدی کسی بنویسه: سلام‌خدابراو، خداراشکر، درودخدابراووخاندان‌پاکش؟! خب عربی هم همونه دیگه. وقتی جمله‌ست، جمله‌ست! چه اصراریه همه رو یکی کنیم، نمی‌فهمم! :|

تمّت!


+ امسال هم مثل سالای قبل ختم قرآن توی ماه رمضون برقراره. خوشحال می‌شم مشارکت کنین، حتی شده روزانه با خوندن دو سه صفحه. :)
+ التماس دعا :)
۱۵ دیدگاه موافقین ۱۴ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۲:۴۰
دکتر سین

سی‌امین سال زندگیم! سلام.

شاید اگه «چند سال پیش» بودی، قبل از این‌که شمعا رو فوت کنم، با همون ساده‌لوحی سابق، چشمامو می‌بستم و آرزوهای قشنگ قشنگ می‌کردم. اما الان دیگه سنی ازم گذشته و حالا می‌تونم بگم تا حدودی شناخته‌متون. فقط ازت می‌خوام آروم باشی و بی‌دردسر بگذری.

لطفاً، لطفاً، لطفاً؛ بیا با هم دوست معمولی باشیم. باشه؟! :دی


ارادتمند

د.س.


 

+ حالا معنا و مفهوم این آهنگ خیلیم ارتباطی با حس و حال خودم نداره، ولی چون درباره‌ی روزای آخر اسفنده و چون صدای فرهاده، این آهنگم می‌ذارم، کیف کنیم دور هم: 



دریافت: «کوچ بنفشه‌ها»، فرهاد مهراد، گرته‌برداری آزاد از شعر محمدرضا شفیعی کدکنی (پایین)


در روزهای آخر اسفند 
کوچ بنفشه‌های مهاجر
زیباست
در نیم‌روز روشن اسفند
وقتی بنفشه‌ها را از سایه‌های سرد
در اطلس شمیم بهاران
با خاک و ریشه و پیوند
- میهن سیارشان -
از جعبه‌های کوچک و چوبی
در گوشه‌های خیابان می‌آورند
جوی هزار زمزمه در من
می‌جوشد:
ای کاش
ای کاش، آدمی وطنش را
مثل بنفشه‌ها
(در جعبه‌های خاک)
یک روز می‌توانست
هم‌راه خویشتن ببرد هر کجا که خواست
در روشنای باران
در آفتاب پاک

+ آرشیونگار تولد: ۹۴ - ۹۵ - ۹۶

۱۲ دیدگاه موافقین ۷ مخالفین ۱ ۲۵ اسفند ۹۷ ، ۰۸:۳۶
دکتر سین

نمی‌دونم توی این آشفته‌بازار که دسترسی آزاد به اطلاعات برای هر ذهن ناپخته‌ای - که آمادگی مقابله با این هجمۀ دانستنی‌ها رو نداره - تا این اندازه تسهیل شده، تا چه حد منطقیه که بخوای حرص بی‌هویتی فرهنگی سایرین رو بخوری؟ شاید خیلی هم عاقلانه نباشه که بخوای با اظهار نظر و غرغر کردن و وااسفا گفتن، جلوی این سیلاب بنیادبرانداز بایستی. چون واقعاً این حرفا مثل یاسینی می‌مونه که تو گوش خر جماعت بخونی؛ جز این‌که فشار خون خودتو بالا پایین کنه، اثر دیگه‌ای نداره! :|



+ گفتم فشار خون، یادتون باشه یه خاطره بامزه هم درباره‌ش بگم بعداً! :دی

۲۲ دیدگاه موافقین ۱۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۷ ، ۱۰:۲۱
دکتر سین