مفرد مؤنث معرفهٔ مشنگ!

چهارشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۸، ۱۱:۴۷ ب.ظ

این کلمه رو بخونین: المشنگه. شمام اَلمَشَنگه خوندین یا من فقط اَلمَشَنگم؟! :دی

داشتم تو واژه‌یاب دنبال معنی «هنگامه» می‌گشتم، دیدم تو فرهنگِ مترادف و متضاد، یکی از معانیشو نوشته المشنگه. دفعهٔ اول اَلمَشَنگه خوندم؛ و دفعهٔ دوم تبدیل شد به اَلَمشَنگه. :))

چرا به‌شکل الم‌شنگه نمی‌نویسین خب؟!


پ.ن. قبلاً که یه نفر می‌گفت از وقتی شاغل شده‌م، نمی‌رسم وبلاگمو به‌روز کنم، می‌گفتم یعنی روزی یک ربع هم وقت نداره؟ حالا که خودمم روزی هشت نه ساعت سر کارم، می‌فهمم که واقعاً نمی‌شه مثل قبل نوشت و خوند. به قول سعدی: حال افتاده نداند که نیفتد باری...

موافقین ۱۹ مخالفین ۰ ۹۸/۰۸/۱۵
دکتر سین

تیتر به خوندن پست جهت میده خب :)) وقتی تیتر مشنگه مطمئن باشید که اکثریت اول همونجوری می‌خونن بعد میفهمن که اه منظور الم شنگه است :))))

پاسخ:
اولش به همین دلیل نمی‌خواستم برای پست این عنوانو بذارم. اما دلم نیومد. خیلی روی پست نشسته بود! :دی

الان یه سئوال پیش اومد که دنبال معنی هنگامه چرا بودید؟ به مبارکی و اینا بگیم ؟:دی

والا من المشنگه رو همون اول هم الم‌شنگه خوندم. #باهوش :)))

 

حتی یه ربع دکتر؟ انقدر سرتون شلوغه یعنی؟

 (وی خودش هم به بهانه‌ی درس وبلاگ را دیر به روز نمیکند) :|

پاسخ:
توی تلویزیون یه آقایی گفت کاش هنگامه‌ی ظهور امام زمانو درک کنیم. حس کردم یه چیزی تو این جمله اشتباه به نظر می‌رسه. تحقیق کردم ببینم فرق هنگام و هنگامه چیه و آیا می‌شه به‌جای هم ازشون استفاده کرد یا نه. دیدم اگر نکنیم بهتره. چون هنگامه معنای اصلیش فریاد و غوغا و هیاهو و آشوبه؛ هر چند که معنای وقت و زمان رو هم می‌ده، ولی بهتره به‌جاش بگیم دوره و زمان و هنگام و وقت؛ و نه هنگامه.

شاید در کنار وقت‌داشتن - و بیشتر از اون حتی - تمرکز‌داشتن مهم باشه، که من خیلی ندارم. :تفکر

ما توی شهرمون از این کلمۀ اَلَمٰشَنگِه زیاد استفاده می‌کنیم. همین هنگامه رو هم ننه یه وقتایی می‌گه. مثلاً میگه هنگامه به سرمه. استفاده از اون المشنگه وقتیه که مثلاً می‌گیم: تو باز المشنگه درست کردی؟ یعنی تو دوباره قیل و قال به پا کردی؟ آشوب به پا کردی؟

پاسخ:
از این کلمات که زیاد ازشون استفاده می‌کنیم، ولی املاشونو ندیدیم زیاده. مثلاً من اولین باری که تته‌پته رو دیدم هم روش یه ترمز کوچولو کردم. یه حس عجیب و جالبی داره دیدن املای این کلمات برام.
۱۶ آبان ۹۸ ، ۰۶:۲۷ بهارنارنج :)

ااا منم المشنگم!:))

دیگه حوصله هم نیست گاهی

پاسخ:
:دی
درباره‌ی خوندن وبلاگای دیگه، آره. مثل سابق دل و دماغ خوندن ندارم. مطالب خوب کم شده. اما هم‌چنان خیلی دوست دارم بنویسم.
۱۶ آبان ۹۸ ، ۱۱:۴۷ دچارِ فیش‌نگار

مبارکه

پاسخ:
تشکر

در زبان فارسی خوانش برخی کلمات سخته چون حرکت ها چندان مشخص نیست.

حالا آقای بابک احمدی در درسگفتار فلسفه هنر میگه که باید اصلا خط نوشتاری ما عوض بشود. مثل ترکیه که شده انگلیسی

پاسخ:
چه بحث جالبی. علاقه‌مند شدم بیشتر درباره‌ش بدونم...
۱۶ آبان ۹۸ ، ۱۳:۰۱ פـریـر بانو

آقا حساب نیست! عنوان پست گمراهمون کرد! منم المَشنگه خوندمش. :))

خدایی این شیطنت نیست؟ واسه چی می‌نویسین دنبال معنی هنگامه بودین درحالیکه می‌دونین ما همه منتظر اون خبر خوبه‌ایم و مشکوک می‌شیم بهتون؟ :))

پاسخ:
حالا نمره و امتیاز که قرار نیست بگیرین ان‌قدر حساسیت نشون می‌دین! :))
مشکوک چرا؟ خبری باشه میام می‌گم! قول! :دی
ولی اجازه بدین خیالتونو راحت کنم. حالا حالا حالا حالاهااااااا تو برنامه نیست بخوام برم سراغ «اون خبر خوبه»! :دی :|

فکر کنم فقط  من المُشَنگه خوندم :|

پاسخ:
انتظار هر چیزی رو داشتم جز این!! :|

داشتم به این فکر میکردم که ممکنه این واژه در نتیجه‌ی ترجمه‌ی کلمه‌ی ماگل(به معنی کسی که خون اصیل جادوگری نداره_ارجاع به هری‌پاتر) به زبان عربی باشه.اما خب گ باید تحول پیدا می‌کرد و میشد مثلا المشنج و مونثش می‌شد المشنجه 

پاسخ:
ترجمه‌ی muggle! :))))
زاویه‌ی دیدتو دوست داشتم. :دی

یه سوالی که برام پیش اومده اینه که چرا شده‌م؟

چرا نمی‌نویسین شده‌ام؟ یا شدم؟

از نظر املایی درسته؟

پاسخ:
در جواب شما یه پست دارم می‌نویسم. منتشر که شد بخونین. :)
۱۸ آبان ۹۸ ، ۱۲:۲۵ وخدایی که دراین نزدیکیست ..!

الان باید اعتراف کنیم مثل شما گول خوردیم؟

پاسخ:
اینجا هیچی بایدی نیست.

 

پاسخ:
چی شده؟
۲۲ آبان ۹۸ ، ۲۲:۱۰ منتظر اتفاقات خوب (حورا)

خب مدل نوشتاریش بده:-)))

یاد یکی از سوتی‌های خودم افتادم در این باب که قراره دو ساله بنویسمش:-/

راستش من چون گاهی وقت نمی‌کنم بقیه رو بخونم دیگه روم نمیشه خودم پست جدید بگذارم:| اینم یه جور بیماری هست به هرحال

پاسخ:
دو سال؟! بنویسین دیگه خب! :|
۲۵ آبان ۹۸ ، ۲۱:۵۹ شاهزاده شب

اولاشو که خوندم میگم خدایا المشنگه چیه و چقد دامنه لغاتم‌ضعیفه :))) 

پاسخ:
خودمم اولی که المشَنگه رو المَشنگه خوندم همین حسو داشتم! :دی
۰۲ آذر ۹۸ ، ۰۹:۱۴ دُردانه ⠀

یه بارم سر کلاس، فکر کنم سوم دبیرستان، معلم دینیمون گفت یه نفر متن درسو بخونه بلند برای همه. یکی از بچه‌ها داوطلب شد. «درنوردید» رو در نور دید خوند. هنوزم می‌بینیمش می‌خندیم و در نور دید صداش می‌کنیم.

پاسخ:
از دیگر فواید نیم‌فاصله و توجه به آن. :))

نماند در مقام خسته حالی

دل پر سازد از فریاد خالی

پاسخ:
خودمم خسته‌م. می‌فهمم. :دی

نگارش دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی