۳۰ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

طرح امروز، شرح خاصی نداره!

فقط از این فرصت استفاده می‌کنم و سلام عرض می‌کنم خدمت دوست عزیزم، حافظ! :)



+ برای دانلود/مشاهده‌ی تصویر در اندازه‌ی واقعی، روش کلیک کنین! :)

+ متن کامل غزل! :)

۹ دیدگاه موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۴ ، ۱۸:۲۳
دکتر سین

ببار ای ابر بی‌سامان بر این صحرای دلتنگی / بپالا گرد دوری را، بشوی این رنگ بی‌رنگی
بگریان چشم شهری را که اشکش رفته از خاطر / بخندان رویِ یخبندانِ شهرِ خسته‌ی سنگی
تو بارانی و می‌فهمی چه دردی می‌کشد عاشق / تو بارانی و می‌دانی چه غمناک است دلتنگی

+ بارون که میاد آدم شاعر می‌شه!‌ :))
+ خودم سرودم؛ همین الان یهویی! :)) خیلی افتضاحه! نه؟! خخخخ

۸ دیدگاه موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۴ ، ۱۱:۱۹
دکتر سین

آورده‌اند که در روزگاران قدیم تاجری طوطی‌ای سبز و زیبا و سخن‌گو داشتندی که با شیرین‌زبانی مشتریان و عابران را شاد ‌همی‌کردندی و در کل شخصیت جوک و fun ـی داشتندی. روزی از روزها که بازرگان بنا به دلایلی حجره را ترک کرده بودندی، طوطی بنا به دلایل دیگری ظرف روغنی را بشکستندی و چون تاجر به حجره ببازگشتندی و صحنه را دیدندی، آمپر چسبانده، چنان ضربتی بر فرق سر طوطی بنواختندی که پر بر سر طوطی نماندی همه عمر! طوطی در ابتدا فغان کردندی، سپس دپ زندندی و تا مدتی بعد هیچ نگفتی، تو گویی در عشقی آتشین شکستی سخت بخوردندی. چندی بگذشت که حال طوطی مذکور به کیفیت مزبور بماندی، تا این که روزی عابری تاس بر وی همی عبور کردندی. طوطی به‌محض رؤیت بازتابش شعاع نور در چشمانش، به مرد تاس گفت آیا تو نیز سبو بشکسته و مافیها را بر زمین ریختندی؟ مرد بی‌درنگ جیب و گریبان را تا ناف بدریدندی و ندا در دادندی که وات د فاز؟ و مردم و حضار بخندیدندی و نشاط بر انجمن از حد مجاز فزون گشتندی؛ تا جایی که برادران نیروهای انتظامی در صحنه گرد آمدندی و مرد تاس را به‌سبب فراخنایی جَیب البسه با خویش به کلانتری بردندی.

+ ما از این حکایت نغز و پرمغز نتیجه می‌گیرندی که اگر تاسی را دیدیم، کچلی‌اش را با کچلی خویش قیاسش ننماییم؛ که هر گردی گردو نبوده و هر که سیبیل داشت، ابوی ما نیست لزوماً، همه عمر. خواهشاً دیگران را قضاوت ننماییم!

+ نگارنده‌ی این سطور و این حکایت، هر گونه اقتباس از حکایات دیگر را تکذیب می‌کند! شما هم باور کنید! :)

۶ دیدگاه موافقین ۸ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۴ ، ۱۹:۱۰
دکتر سین

بماند که از بس که چرت و پرت گفتن، مخ من و راننده تاکسی رو خوردن. اینم بماند که سه‌تا دختر، که خیر سرشون دانشجو هستن، جلوی دو عدد مرد غریبه راجع‌به چیزایی بلند بلند صحبت می‌کردن و قاه‌قاه می‌خندیدن که حتی درگوشی گفتنشم خیلی رو می‌خواد! اینم بماند که اون‌قدر خجسته بودن که یکیشون چند ماه پیش یه بسته آدامس بیست‌هزار تومنی خریده بود و هنوز جسدشو به‌عنوان سند افتخار (!) تو کیفش نگه داشته بود. اینم بماند که در ده دوازده دقیقه‌ای که تو تاکسی بودن، راجع‌به سی چل نفر غیبت کردن. همه‌ی اینا بماند؛ اما این یه جمله رو واقعاً نتونستم هضم کنم: «من یه مردادیم و مردادیا کلاً به طالع‌بینی اعتقاد ندارن!» :|


+ اسم ماه تولد رو عوض کردم، که به کسی برنخوره!!!! :||

+ حتماً نظر منو راجع‌به خرافات می‌دونین دیگه! این رو هم در نظر داشته باشین!

+ تگ تاکسی‌نوشت اضافه شد! :)

۱۱ دیدگاه موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۴ ، ۱۸:۵۸
دکتر سین

بعضیا نیست که رو شاخ آفریقان، براشون شبهه شده که خیلی شاخن! :)))))


+ ملت ما هیچی که نداشته باشن، خلاقیت رو در حد اعلا دارن! کلیک! :)

۸ دیدگاه موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۴ ، ۲۰:۰۰
دکتر سین

عمیقاً در حال تفکر و قدم زدن در خیابون بودم که چشمم افتاد به یه نیسان آبی داغون، که پشتش نوشته بود:

«آتش زدی بر خرمنم! آی خر منم؛ وای خر منم!!»

این ماشین‌نوشته‌ها هم پدیده‌های جالبی هستنا! :))


+ جالب‌ترین ماشین‌نوشته‌ای که دیدین چی بوده؟! :)

۱۴ دیدگاه موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۴ ، ۱۹:۰۵
دکتر سین

شرح ندارد!



+ پی‌نوشت هم ندارد!

۹ دیدگاه موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۴ ، ۱۶:۳۶
دکتر سین

در راستای ختم گروهی کل قرآن، می‌خوایم سوره‌ی مبارکه‌ی انعام رو با هم دیگه بخونیم.

سوره‌ی انعام با خط عثمان طه شامل ۲۳ صفحه می‌شه. این ۲۳ صفحه رو به هفت بخش سه صفحه‌ای و یک بخش دو صفحه‌ای تقسیم می‌کنیم؛ به این شکل:

آیات ۱ تا ۲۷ در صفحات ۱۲۸ تا ۱۳۰       >>     دکتر سین

آیات ۲۸ تا ۵۲ در صفحات ۱۳۱ تا ۱۳۳       >>     نفس نقره‌ای

آیات ۵۳ تا ۷۳ در صفحات ۱۳۴ تا ۱۳۶       >>     BAHAR

آیات ۷۴ تا ۹۴ در صفحات ۱۳۷ تا ۱۳۹       >>     مامان BAHAR :)

آیات ۹۵ تا ۱۱۸ در صفحات ۱۴۰ تا ۱۴۲       >>     khanomi

آیات ۱۱۹ تا ۱۳۷ در صفحات ۱۴۳ تا ۱۴۵       >>     ناشناس

آیات ۱۳۸ تا ۱۵۱ در صفحات ۱۴۶ تا ۱۴۸       >>     ناشناس

آیات ۱۵۲ تا ۱۶۵ در صفحات ۱۴۹ و ۱۵۰       >>     yalda shirazi

- اگه مایل به مشارکت هستین، یکی از این بخش‌ها رو انتخاب کنین و نهایتاً تا یکی دو روز بعد بخونینش. قبل از این‌که بخشی رو انتخاب کنین، توی کامنت‌ها و یا توی همین پست نگاه کنین که کسی قبلش انتخابش نکرده باشه.

- اگر زمانی این پست رو می‌خونین که این سوره ختم شده، می‌تونین در ختم قسمتای باقی‌مونده‌ی قرآن با ما مشارکت کنین.

- مهم‌تر از خوندن قرآن، فهمیدن قرآنه و مهم‌تر از فهمیدن قرآن، عمل کردن به اونه. من خودم نیاز دارم یکی بهم این چیزا رو بگه. حالا من به شما می‌گم، شما هم به من بگین! :))‌ سعی کنین موقع خوندن قرآن به معانی دقت کنین. برای مثال، جلد هفتم تفسیر المیزان مختص سوره‌ی انعامه. بد نیست موقع خوندن قرآن، تفسیر رو هم یه ورقی بزنین! :)

- اگر به هر دلیلی می‌خواین اسمتون رو بقیه نبینن، نظر خصوصی بذارین. اگه به هر دلیلی می‌خواین منم اسمتون رو نبینم، با اسم ناشناس نظر خصوصی بدین! :))

- اگر قرآن با خط عثمان طه در دسترستون نیست، شماره‌ی آیات رو ملاک قرار بدین.

- التماس دعا!


+ یک نکته‌ی نسبتاً مهم: اون‌چه که به‌عنوان ختم انعام از قدیم مطرح بوده و مجالسی که با این عنوان برگزار می‌شه و ادعیه‌ای که وسط قرائت سوره‌ی انعام می‌خونن، سندیت نداره. کافیه کمی جست‌وجو کنین. ما هم صرفاً با هدف خوندن قرآن به‌خاطر برکات و حسناتش سوره‌ی انعام رو می‌خونیم و به‌هیچ عنوان به مراسم و مناسک خاصی در خوندن این سوره اعتنایی نداریم. این سوره رو مثل تمام قرآن، ساده، با تفکر و به قدری که در حوصله‌مون می‌گنجه، می‌خونیم! مجدداً التماس دعا! :)

۴ دیدگاه موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۴ ، ۰۹:۲۵
دکتر سین

امروز صبح کله سحر؛ من و مامان و آبجی خانوم؛ دور میز صبونه.

مامان: خدا رو شکر بچه‌های من قرطی و معتاد نشدن!

من: معتاد شدن پول می‌خواد مادر من!!

آبجی خانوم: قرطی شدن بیش‌تر!!!

مامان: 


+ مامانِ پوکر فیس تا حالا ندیده بودم! :))

+ قرطی با طِ ـیِ دسته‌داره آیا؟!

+ باز نگین چرا هی تند تند قالب عوض می‌کنی! تغییر قالب به دلایلی اجتناب‌ناپذیر بود؛ دعوام نکنین! :))

۱۰ دیدگاه موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۴ ، ۱۶:۵۸
دکتر سین
پیش‌نویس: ایده و انگیزه‌ی گذاشتن این پست، اون پستــه!

ما در ریاضیات پنج‌تا عدد خاص داریم که هر کودوم ویژگی‌های منحصربه‌فردی دارن:

۱ول. عدد صفر. شاید براتون عجیب باشه که یونانیا تا سال‌های سال وقتی با اعداد کار می‌کردن، «صفر» نداشتن! می‌دونستن یه جای کارشون می‌لنگه‌ها، اما عقلشون نمی‌رسید بفهمن کجای کار ایراد داره! تا این‌که مسلمونا (و یا به روایتی هندیا) صفر رو وارد محاسبات کردن.

۲وم. عدد یک. عدد یک دارای منحصر‌به‌فردترین ویژگی‌ها در بین اعداد طبیعیه. عدد یک تنها عدد طبیعیه که نه اوله و نه مرکب.

۳وم. عدد نپر یا عدد اویلر (e). عدد نپر یه عدد گنگه؛ یعنی ارقام اعشاری اون هیچ‌وقت به دور و تکرار نمی‌رسن. مقدار این عدد حدوداً 2.71828182 هست.

۴هارم. عدد پی. مطمئناً این عدد رو می‌شناسین. نسبت محیط به قطر تمام دایره‌ها، عدد پی هستش.


۵نجم. عدد موهومی یکه (i). به هر عدد مختلطی که بخش حقیقی‌ش صفر باشه، می‌گن موهومی! واضح بود یا بیش‌تر توضیح بدم؟! [خخخ] i عدد موهومی با اندازه‌ی واحده. در واقع جذر مثبتِ عدد منفی یک، می‌شه i.

حالا فکر کنین این پنج‌تا عدد خیلی خاص و باحال، که هر کودوم نقش به‌سزایی در ریاضیات ایفا می‌کنن، با هم توی یه رابطه در کنار هم قرار بگیرن!


به این رابطه‌ی خیلی زیبا، می‌گن تساوی اویلر. خیلی نبوغ و استعداد می‌خواد که آدم رابطه‌ای بین این پنج‌تا عدد پیدا کنه!

+ تمام چیزهایی را که از این پست فهمیدید، توضیح دهید. (با رسم شکل) ۲ نمره!! [:دی بزرگ]
+ هر چی فکر کردم نتونستم یه عدد از بین این پنج‌تا رو به‌عنوان عدد مورد علاقه‌م انتخاب کنم!! :)
+ عدد مورد علاقه‌ی شما، چه عددیه؟ و چرا؟ :)
۹ دیدگاه موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۴ ، ۱۸:۲۸
دکتر سین