اگر از تمام زبانها برایت غزل ببارند،
و از تمام قلمها؛
باز هم
غزلترین،
چشمان توست...
ای آسمانترین واژهی زمین!
و ای خداوندوارترین عاشقانهی هستی...
ای مادر!
+ به بهانهی اول آذری که گذشت... و سن من دقیقاً نصف سن مامانم شد. یعنی اون روزی که من به دنیا اومدم، سن مامانم قد الان من بود... :)
اولین ختم قرآن توی اینجا مینویسم، از تاریخ ۲۴ آذر پارسال شروع شد و تا همین چند روز پیش طول کشید و دوستان زیادی در اون مشارکت کردن؛ از جمله:
دلقک، بهار پاتریکیان، ZaHrA، مدیر جوان، yalda shirazi، نفس نقرهای، س ین، آقاگل، باران، اَسی...، SAHAR، khanomi، فاطمه، هانیه شالباف، نی لبک...، زیزیگلو، بق بقو، a. mnd، بای پولار، مهدیه عباسیان، Samira..، نگار :)، سکوتــــــ پاییزی، b lue، دالتون وارن، بانوچـ ـه، الف_لام_ناز، شکیبا**، شاهـ پری، صبا...، ب نون، نیمهی سیب سقراطی، روزمرگی ...، و مـــــیـــــــمــ.
از همگی کمال تشکر؛ و ممکنه اسمی رو از قلم انداخته باشم؛ پیشاپیش عذرخواهی...! :)
البته یه ختم گروهی هم توی ماه رمضون داشتیم که اگر اون رو هم حساب کنیم، تا الان خدا رو شکر دو بار قرآن رو ختم کردیم.
اگر عمری باشه و خدا توفیق بده، از امروز شروع میکنیم سومین ختم مشترک قرآن رو. روند هم مثل سابقه. کسایی که مایلن شرکت کنن، در بخش نظرات همین پست اعلام آمادگی بکنن. فقط قبل از شروع، هر چی دعا و آرزوی خوب دارین مد نظر قرار بدین و بعدش یا علی! شروع کنیم... :)
شروع میکنیم با خوندن سورهی مبارکهی فاتحه و آیات ابتدایی سورهی بقره، که میشه بخشهای ۱ تا ۹ این جدول. (برای دیدن تمام جدولها، به تب ختم قرآن مراجعه کنین...)
بخش ۱: دکتر سین
بخش ۲: آقاگل
بخش ۳: a. mnd
بخش ۴: حنانه شکاری
بخش ۵: yalda shirazi
بخش ۶: مهتا
بخش ۷: مهدیه عباسیان
بخش ۸: شباهنگ
بخش ۹: آرزو ^_^
+ شما میتونین بخشهای دیگهی قرآن رو هم انتخاب کنین و بخونین. بخشهای مورد نظرتون رو در بخش نظرات ختم قرآن بذارید... :)
+ بخش آرشیو ختمهای پیشین قرآن هم اضافه شد، که لینکش در ابتدا و انتهای بخش ختم قرآن هم هست.
+ التماس دعا! :)
جناب مستطاب، برادر جانِ جان، دیشب ز سرای دانش به منزل رجعت کرده و موجبات سرور و فرح در قلب اعضا - و حتی جوارحِ - خانواده را فراهم نمود. لدالورود به خفتان وی آویخته و ماچ و بوس بر وی نثاراندیم چندان که صورت و ریش و پشم وی لیچ افتاد! و چون جهاز اشترانش را بر زمین نهاد، بگفتیم چه برایمان آوردهای داداچ؟ بگفت این را! و کتابی بنهاد جلویمان! و بر جلد کتاب که تفقد نمودیم، معلوممان گشت نویسنده املا را با تکماده پاس بنموده است: پرواذ؛ و چون بر پشت جلد و دُرونش نیک نگریستیم، بدانستیم که چیزی است در مایههای هری پاتر و اینها! برادر مذکور را بگفتیم خوب در سیمای ما - خاصه نواحی فوقانی لبها - بنگر! حجم سیبیل ما در این کتاب میبگنجد آیا!! این را خودم بخوانم یا بدهم پسر نداشتهام؟! بگفت فروشنده گفت همگان خوانند! چون باز بر کتاب غوری چند نمودیم بازگفتیم: این که جلد دویم از هفت است! بگفت داستانها پیوسته اما گسستهاند. فیالحال فیوز مغزمان بسوخت! باز قدری تورق نموده و بگفتیم: در فروشگاه سایر کتب را نیز زیارت بنمودی؟ بگفت: آری! میان این کتاب و صد سال تنهایی مردد مانده بودیم. ولکن آخرالامر پرواذ را تحفه آوردیم! گفتیم کمی مطالعه کن و این قدر خر نزن که معدل بیست را با تو در قبر نگذارند!! دو عدد کتاب بخوان که حداقل بدانی میان چه و چه مردد بمانی!! فیالحال برجک وی بر کف هال کتلت و لب و لوچهاش آویخته گشت! چون معلوممان شد که ضدحال بر عمق روح وی نفوذ کرده است، مخچهیمان پیغام mission complete را ساطع نموده و خرکیف گشتیم! عرضه داشتیم یاد ما در نظر یار مهم بوده که بوده! وی چکی بر گوش ما نهاد و با لبخندی گشاده عرضه داشت عوضی! دلمان برایتان مورچه گشته است. همین استنتاق بیشعورمآبانهات را نیر دلتنگ بودیم! ما نیز لگدی بر پک و پهلوی وی ول نموده و فرمودیم عوضی خودت هستی! دل ما که کلهی مورچه گشته؛ بیا بغلم بازم! و اوقات بر همگان خوش گشت!!
--------------------------
+ کسی پرواذ را خوانده است؟ چگونه کتابی است؟! ارزش خواندن را دارد؟
وقتی رفتن یه نفر اینقدر به چشم میاد، یعنی جای اون یه نفر تو قلب بقیه بوده...
طرح بالا، یه هدیهی سفارشی بود که پارسال به «مَتَر» تقدیم شده بود...
+ِ بیربط: عمر این طرح در هنگام نگارش این پست، یک سال و دو ماه و سه هفته و یک روز و سیزده ساعت و چهل و چند دقیقه است!!
+ِ باربط: امیدوارم همیشه حالت خوب باشه. قدر قلب مهربونتو بدون رفیق! :)
یک. بالاخره یه کتاب از نادر ابراهیمی دست گرفتم: یک عاشقانهی آرام. ولی وجدانن خیلی کند جلو میره. این آقا نادر خانِ ابراهیمی میبایست شعر مینوشت؛ نه رمان!!! نمیدونم شما هم این جوری هستین یا نه؟! من وقتی کتاب شعر میخونم، هر صفحهش پیش اومده که تا نیم ساعتم ورق نخورده! این «نادرنوشت» هم شده مثل اونا! دوتا پاراگراف میخونم مخم پیغام میده:
Calculating! Please Wait!
دو. در همون اوایل کتابِ آقا نادر (!) میخونیم که:
... من با لهجهی گیلکی گفتم: سلام!عسل خندید...
نظر شخصی بنده اینه که دخترا همین یه بخش رو خوب درک کنن و به کار ببندن، میبینن که مخ آقایون رو با کمی صراحت، بهسادگیِ همین یه جملهی «منم عسل اصل» میشه زد! الکی نگین شوهر نیست! والا به خدا!
سه. اجازه بدین یک عدد کتاب هم در این صحنه معرفی کنم بهتون:
عنوان: «شمس پرنده» - 48 غزل از دیوان شمس تبریزی
انتشارات: مؤسسهی فرهنگی پژوهشی چاپ و نشر نظر
خرید آنلاین (18000 تومان)
+ این کتاب از هموناییه که در بند یک بهش اشاره شد!!
گذشته از این که کتاب گلچین زیبایی از دیوان شمس هست و ارزش ادبی بالایی داره؛ به چند دلیلِ شخصیِ زیر هم تهیه کردن این کتاب توصیه میشه:
آ. گرافیک زیبا... همین! توضیح نداره که! بگیرید، ببینید، متوجه میشین خودتون! :)
ب. ترجمهی انگلیسی اشعار. برای خودم به شخصه خیلی جالبه که مولانایی که انگلیسی زبونا میبینن و میپسندن چه شکلیه! توی این کتاب میتونین از این زاویه به موضوع نگاه کنین!
پ. اگر خواستین به یه دوست فرهیخته هدیه بدین، شدیداً و اکیداً و قویاً توصیه میشه... :)
چهار. خوانش بخشی از یک غزل از شمس پرنده:
بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست / بگشای لب که قند فراوانم آرزوست
Show your face, the rose garden; the flower bed. That's what I long for. / Open your lips, pour an ocean of sweetness. That's what I long for.
ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر / کان چهرهی مشعشع تابانم آرزوست
O, sun of beauty! Emerge from the clouds, / Seeing your radiant, luminous face. That's what I long for.
بشنیدم از هوای تو آواز طبل باز / بازآمدم که ساعد سلطانم آرزوست
Out of yearning for you I heard the beating of the falcon drum / I flew back to rest on the armlet of the King. That's what I long for.
گفتی ز ناز: «بیش مرنجان مرا برو» / آن گفتنت که بیش مرنجانم آرزوست...
Coyly, you said: "Bother me no more, leave!" / The moment toy say: "Bother me no more!" That's what I long for...
[.] یه تشکری کنم همین اول پستی از مخابرات عزیز؛ که گزینهی یه دوری میزنیم و بر میگردیم رو هم به صفحهی خرید ترافیک اضافه کردن! :|
[:] بامزهترین آهنگ پیشوازی که شنیدین چی بوده؟! من دیروز زنگ زدم به یه بابایی، پیشوازش این بود! وجدانن کرکر خندهست! گوشی رو که برداشته بود، هر چی میخواستم رسمی صحبت کنم، نمیشد لامصب! :))
[:.] سر کلاس به دانشجوها گفتهم که شماها به عنوان مهندسای بعد از این، باید برای انجام هر فعالیت مهندسی دنبال استانداردش بگردین و طبق اون انجامش بدین. امروز یکیشون ازم پرسید این گونیا رو چه جوری از روی میز بردارم؟!! دنبال روش استانداردش بود! -_-
[::] دیروز با عموم (= عمویم!) صحبت میکردم؛ بحث رسیده بود به اینجا که ترکیه دودهی ته کورهی کارخونهشونو میخریده میبرده میریخته تو ریمل و اینا؛ باز به خودمون میفروخته! عموی مذکور در پاسخ به پرسش بنده که گفتم مگه توی دودهی کوره فلزات سنگین مثل سرب وجود نداره، پاسخ داد: بدن به سرب نیاز داره! و در ادامه افزود: سرب مورد نیاز بدن از پوست قابل جذبه! از تو داشتم میترکیدم از خنده. اما از بیرون میگفتم: «چه جالب! نمیدونستم!» بس که مبادی آدابم من! خدا حفظم کنه... :))
مبنای دولتی: دولت کسانی را که یک ساعت در هفته کار بکنند، بیکار حساب نمیکند.
مشاوره: اگر میخواهید فردا که به آژانس کاریابی مراجعه کردید، کار بهتان بدهند؛ زیاد تحرک نداشته باشید. یهو دیدید همین راه رفتن و حرف زدنتان را هم گذاشتند پای شغل داشتنتان و کار بهتان ندادندها!
مناجات: پروردگارا! بارالها! هزاران هزار بار ثناگو و سپاسمند توام که ما را به جرم چندشغله بودن تا کنون محبوس نکردهاند!
بیت (بخوانید «تز»):
ور به دل اندیشه ز مردم کنی / «مشغله»شان بیحد و بیمنتهاست
تفسیر بیت: بهوضوح زبان حال دولت است، پس از تفسیر آمار کار!
و بیتی دیگر (بخوانید «آنتیتز»):
ز بانگ مشغلهی بلبلان عاشق مست / شکوفه جامه دریدست و سرو سرگردان
تفسیر بیت: قریب به اتفاق مفسران ادبی، بانگ مشغله را همان آمار کار (و بیکاری)ای دانند که دولت بر مبنای مذکور در بدایت این رساله، بداده است و بلبلان عاشق مست نیز همان آمارگیرندگان و آمار اعلامکنندگانند! مصرع دوم هم نیاز به تفسیر ندارد!
و باز بیتی دیگر (بخوانید «سنتز»):
تفسیر بیت: بلاشک زبان حال جوانان است!
مَثَل: کبکی سرش را زیر برف کرده بود، شکارچی وی را ندید! الکی؛ مثلاً صورت مسأله دست نخورده است!
نتیجهگیری: به عهدهی مخاطب است...
بله! میفرماید که:
مصلحتدید من آن است که یاران همه کار / بگذارند و خم طرهی یاری گیرند!
+ یه تنبلی دلنشینی تو بعضی ابیات حافظ هست که آدمو دیوونه میکنه اصن! خخخخ
+ طرح فوق، بزرگترش واضح تر و قشنگ تره. اگه روی طرح کلیک بنمایین، بنده رو تصدیق میفرمایین...! :)
+ متن کامل غزل...