هر چهقدر هم که شعرهای امروزی به دل بشینه، بازم در برابر هنر مسحورکنندهی سعدی بیفروغ هستن...
+ روی طرح کلیک کنین و در اندازهی واقعی ببینین...
+ مصرع موجود در طرح، بخشی از این غزل سعدیه.
+ تا حالا سعدی رو «صورتی» دیده بودین؟! خخخخخ
سپاس خداوند متعال را که پس از سالها (!) دوباره قسمت شد یه طرح جدید با مضمون اشعار سعدی بزنم. :))
غزال اگر به کمند اوفتد عجب نبود / عجب فتادن مرد است در کمند غزال
+ پیشنهاد میکنم طرح رو در اندازهی واقعی ببینین. اینجوری واضحتر و البته لطیفتره!! :)) برای این کار، بر روی طرح کلیکرنجه بفرمایید! :)
+ متن کامل این غزل سعدی رو در اینجا بخونین...
+ من شما رو دعوت میکنم به یه چالش ادبیاتطورگونه! اسم آرایهی ادبی بهکار رفته در مورد کلمهی «غزال» (یعنی تکرار کلمهی غزال در ابتدای مصرع اول و انتهای مصرع دوم) چیه؟
اولندش، خدا رو شکر میکنم که یه سال دیگه هم از عمرمون گذشت و تو این یه سال کماکان خدا بهترین بود، در حالی که ما بد، بدتر و بعضاً بدترین بودیم! :) خدا رو شکر میکنم بهخاطر الطاف بیشائبهش! بهخاطر خوب بودن بیقید و شرطش و از همه مهمتر بهخاطر بودنش! :)
دومندش، از تکتک دوستانی که زحمت کشیدن، کلیکرنجه کردن، قدم روی چشای من گذاشتن و «اینجا مینویسم» رو با نظرات پر از مهر و محبتشون نوازش دادن، صمیمانه سپاسگزاری میکنم. امیدوارم سال خوبی داشته باشین و به آرزوهای خوبتون برسین، در کنار عزیزانتون خوب و خوش و سلامت باشین و عاقبت کار چنان باشه که خدا از شما خشنود و شما رستگار باشین! :)
سومندش، در راستای ختم قرآن کریم که نه، در راستای شاد کردن اموات خودمون و خودتون، یک بار همین الان و یک بار هم دور سفرهی هفتسین، یه صلوات و فاتحه بخونین! :) موقع خوندن قرآن و تفأل به جناب حافظ پای سفرهی هفتسین به یاد همهتون هستم و دعاتون میکنم؛ شما هم اگر یادتان بود به یادمون باشین! خوبی بدی دیدین حلال کنین! :)
چهارمندش، هدیهای رو که به زهرا خانوم قول داده بودم، همینجا تقدیم میکنم!
ببخشید که دیر شد!
و پنجمندش، مجدداً عید همه مبارک!