۳۰ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است

حافظ که می‌خوانی،


اگر فارغ باشی،

لذت می‌بری،

جان می‌گیری،

تازه می‌شوی،

و یک نفس عمیق عمیق عمیق می‌کشی،

چنان عمیق که روحت از آستر جر بخورد! یک جر صدادار!


اگر عاشق باشی،

درد می‌کشی،

گریه می‌کنی،

زار می‌زنی،

رویت را خراش می‌اندازی،

لاغرتر می‌شوی،

شب‌ها نمی‌خوابی و به خدا التماس می‌کنی،

التماس می‌کنی،

و التماس می‌کنی!


ولی اگر شاعر باشی،

در خودت

و در سکوت محض

      فقط می‌میری...


+ یه بیت زیبا از حافظ رو که الان در ذهنتون هست، بنویسین!

۱۱ دیدگاه موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۴ ، ۱۸:۰۰
دکتر سین
شرح در طرح، کماکان! :)


+ برای مشاهده و یا دانلود باید چه‌کار کنیم؟! آفرین! باید روی طرح کلیک کنیم! :)
+ عنوان و طرح، بخش‌هایی از این غزل حافظ هستن. :)
۱۱ دیدگاه موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۴ ، ۲۰:۲۹
دکتر سین

تا حالا نوزاد شمشیرماهی دیده بودین؟!


۱۵ دیدگاه موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۴ ، ۱۹:۰۱
دکتر سین

تو این آهنگ جدید شهرزاد، به‌اسم «افسار»، ردیف شعر آواز، نه (= خیر) هستش؛ اما چرا محسن خان چاوشی به‌صورت «نح» تلفظ می‌کنه؟!! اونم با «ح»ای که از ته ته حلق خارج می‌شه! خخخخخخ


+ خیلی آهنگ قشنگیه! :)

+ لینک نمی‌ذارم، چون با یه سرچ ساده پیدا می‌شه.

+ سریال شهرزاد، حاصل نویسندگی، کارگردانی و بازیگری حرفه‌ایه و واقعاً جذاب و خوش‌ساخته. حالا منتظرم تموم شه، یه نقد درست‌حسابی براش بنویسم! :)

۱۰ دیدگاه موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۴ ، ۱۹:۴۰
دکتر سین

تا امروز، در ختم گروهی قرآن، بخش‌هایی از جزءهای ۲۸ و ۲۹ خونده شده و بخش‌هایی هم باقی مونده.

امروز می‌خوایم بخش‌های باقی‌مونده از این دو جزء رو با هم بخونیم. چون سوره‌های این قسمت نسبتاً کوتاه هستن، از ابتدا تا انتهای یک سوره توسط یک نفر خونده می‌شه و تمام بخش‌ها، به جز یکی، شامل دو سوره‌ی کوتاه پشت سر هم هست؛ به این شکل:

سوره‌ی مجادله، صفحات ۵۴۲ تا ۵۴۵                               >>        دکتر سین

سوره‌های ممتحنه و صف، صفحات ۵۴۹ تا ۵۵۲                >>        مدیر جوان

سوره‌های جمعه و منافقون، صفحات ۵۵۳ تا ۵۵۵             >>        صبا ...

سوره‌های تغابن و طلاق، صفحات ۵۵۶ تا ۵۵۹                 >>        BAHAR

سوره‌های تحریم و ملک، صفحات ۵۶۰ تا ۵۶۴                  >>        ب. نون

سوره‌های قلم و الحاقه، صفحات ۵۶۴ تا ۵۶۸                   >>        ناشناس

سوره‌های معارج و نوح، صفحات ۵۶۸ تا ۵۷۱                    >>        yalda shirazi

شرایط هم مثل قبله (= قبل است!). در صورت تمایل به مشارکت در ختم این سوره‌ها، اعلام آمادگی بفرمایین. بخشای خونده شده رو دوباره نخونین؛ قبل از انتخاب هر بخش، متن این پست و نظراتشو چک کنین. شماره‌ی صفحات هم با خط عثمان طه هم‌خونی داره؛ اگه قرآنتون با خط دیگه‌ای هست، اسم سوره‌ها رو ملاک قرار بدین. اشتباهات احتمالی رو هم تذکر بدین تا اصلاح کنم. اگرم تمایل دارین می‌تونین نظر «ناشناسانه» بدین! :)
پاراگراف بالا رو از پست‌های قبل کپی-پیست کردم! :))

+ این از قرآن و اینم از تفسیر! چیز دیگه‌ای هم اگه لازم داشتین، بگین بیارم! خخخ
۵ دیدگاه موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۴ ، ۱۹:۱۹
دکتر سین

اگه می‌بینین همچین یه نمور بیش‌فعال شدم، به‌خاطر فراغت بین دو ترمه! :)

+ برای بارگیری یا مشاهده‌ی طرح در اندازه‌ی واقعی، روی تصویر کلیک بفرمایید! :)

+ آغازین بیت نخستین بخش مخزن‌الاسرار، از خمسه‌ی نظامی.

۷ دیدگاه موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۴ ، ۱۱:۱۶
دکتر سین

بعضیا یه‌جوری پرداخت قبض، خرید شارژ و چک کردن موجودی رو مهم جلوه میدن، که انگار عمیق‌ترین مشکلات بشریت رو حل کردن؛ یه تنه! :|

۲ دیدگاه موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۴ ، ۲۳:۳۰
دکتر سین

همچنان، بدون شرح...!


+ و همچنان قابل مشاهده و دانلود! :)

۶ دیدگاه موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۴ ، ۱۰:۱۷
دکتر سین
اولین باری که تصویر جلدشو دیدم، با خودم گفتم به‌طور حتم از اون کتابای عمیق و چندلایه با شخصیتای مرموز و پیچیده‌ست و نمی‌دونم چرا بدون این که این نظریه رو امتحانش کنم، ناخودآگاهانه پذیرفته بودمش و بی‌خیال خوندنش شده بودم.
اما الان که بعد از مدت‌ها یه کتاب دست گرفتم و به‌صورت کاملاً اتفاقی شروع کردم به خوندنش، متوجه شدم که تصورات ذهنی‌‌ای که از ظاهر یه کتاب و اسمش می‌گیریم، به احتمال زیاد واقعی نیست! «باید خودت شروع کنی به خوندن یه کتاب، تا بفهمی می‌فهمیش یا نمی‌فهمیش! تنها راه موجود همینه!» :)


+ کتاب «مسخ» کافکا، علی‌رغم اسم دهن‌پرکن خودش و نویسنده‌ش، و درست بر خلاف اون‌چه که فکر می‌کردم، برام یه چیزی بود در حد «شبه‌داستانایی» که در نوجوونی می‌نوشتم! همون‌قدر ساده و روون؛ همون‌قدر غیرواقعی! :)
۸ دیدگاه موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۴ ، ۱۸:۲۱
دکتر سین

آبجی در حال پرسیدن vocabulary از داداش:

آبجی: establish چی می‌شه؟

داداش: نمی‌دونم!

آبجی: اسطبل رو چی کار می‌کنن؟

داداش: تمیز کردن؟

آبجی: نه!

داداش: غذا دادن؟

آبجی: نچ!

داداش: استراحت کردن؟

آبجی: نه! این‌قدر خنگ نباش! یه خورده فکر کن. :|

داداش: نمی‌دونم! اسطبل رو چه‌کار می‌کنن؟!

آبجی: تأسیس می‌کنن! establish می‌شه تأسیس کردن!

داداش :|

اسطبل :|

گوگل ترنسلیت :|

آبجی :))


+ این تازه یه مورد از «چندین» مورد بود! :دی اینا نشستن اون ور زبان کار می‌کنن؛ من این ور نشستم، گوش می‌دم، می‌خندم! خخخخخ

+ تصویرسازیات در منافذ کبدم خواهر! :))))

۱۰ دیدگاه موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۴ ، ۱۸:۰۰
دکتر سین