مسخ کافکا
يكشنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۴، ۰۶:۲۱ ب.ظ
اولین باری که تصویر جلدشو دیدم، با خودم گفتم بهطور حتم از اون کتابای عمیق و چندلایه با شخصیتای مرموز و پیچیدهست و نمیدونم چرا بدون این که این نظریه رو امتحانش کنم، ناخودآگاهانه پذیرفته بودمش و بیخیال خوندنش شده بودم.
اما الان که بعد از مدتها یه کتاب دست گرفتم و بهصورت کاملاً اتفاقی شروع کردم به خوندنش، متوجه شدم که تصورات ذهنیای که از ظاهر یه کتاب و اسمش میگیریم، به احتمال زیاد واقعی نیست! «باید خودت شروع کنی به خوندن یه کتاب، تا بفهمی میفهمیش یا نمیفهمیش! تنها راه موجود همینه!» :)
+ کتاب «مسخ» کافکا، علیرغم اسم دهنپرکن خودش و نویسندهش، و درست بر خلاف اونچه که فکر میکردم، برام یه چیزی بود در حد «شبهداستانایی» که در نوجوونی مینوشتم! همونقدر ساده و روون؛ همونقدر غیرواقعی! :)
۹۴/۱۱/۱۱