رفیق
یه جملهی معروف هست که میگه اگه میخوای کسی رو بشناسی، ببین با چه کسایی رفاقت میکنه. اما من میگم این جمله خیلی هم درست نیست! مثال نقضش هم خود منم!
رفقای من از هر قماشی که فکرشو بکنین هستن. من رفیق ورزشکار دارم، رفیق معتاد دارم، رفیق نمازخون دارم، رفیق عرقخور دارم، رفیق ۳۵ ساله دارم، رفیق ۱۸ ساله دارم، رفیق بامرام دارم، رفیق بیوفا دارم، رفیق بیکار دارم، رفیق شاغل دارم، رفیق مجرد (الی ما شاء الله) دارم، رفیق متأهل دارم، رفیق داشتم که رفته حوزه درس خونده، رفیق داشتم دانشگاه شریف درس خونده، رفیق داشتم پیام نور حسابداری خونده، رفیق داشتم بعد از دو ترم دانشگاه رو ول کرده، رفیق داشتم که هر هفته دو سه شب توی کارگاههای ادبی و شب شعر پلاس بوده، رفیق داشتم سازشو زمین نمیذاشته، رفیق داشتم نخبهی ریاضی بوده، رفیق داشتم قد بز حالیش نبوده، رفیق داشتم پنجتا دوست دختر داشته، رفیق داشتم که تا حالا از ۲۵ متری دخترا هم رد نشده، رفیق داشتم که بهشدت منظم و مرتب بوده، رفیق داشتم که اتاقش مثل بازار شام بوده، رفیق داشتم که با هم رفتیم مسجد، رفیق داشتم که با هم رفتیم کافیشاپ، رفیق داشتم که با هم یه هفته نشستیم تو خوابگاه مقاله نوشتیم، رفیق داشتم که با هم یه هفته هر روز بعد از ظهر رفتیم فیلمای آلفرد هیچکاک رو توی دانشگاه دیدم و حتی توی جلسهی نقدشم فعالانه شرکت کردیم، رفیق داشتم که از تنهایی و افسردگیش برام گفته و گریه کرده، رفیق داشتم یه روز کامل کلاسامونو پیچوندیم تو دانشگاه قدم زدیم و و با هم خوش گذروندیم و خندیدیم، رفیق داشتم که از ۱۴۱ واحد لیسانس، بیشتر از ۱۰۰ واحدو با هم پاس کردیم (بهمون میگفتن پت و مت :) )، رفیق داشتم که فقط سالی دو بار میبینمش، رفیق داشتم که رفته فرانسه زندگی میکنه، رفیق داشتم که تو روستا زندگی میکنه. خلاصه هر نوع آدمی که شما بگین، توی رفقای من پیدا میشه!
الان اگه یه نفر همهی این رفقای منو یهجا ببینه، چهطور میخواد منو بشناسه آخه؟! :|