اوصیکم و نفسی به گرامیداشت گروه سوم
یکی از چالشای اساسی تدریس، نگهداشتن/نداشتن حد وسط توی درسدادنه. بر این اساس میشه استادا رو به سه دسته تقسیم کرد:
۱.سمت افراط قضیه: تا-بیخِش-درسدهندگان. این گروه سرفصل رو تا بیخش میگن و کلی هم تمرین و تکلیف بار دانشجو میکنن. تخصص اصلی این عزیزانِ دل، تربیت ملابنویسه. چه در امر جزوهنویسی، چه در بخش تمرینهای تحویلی. تو گویی یگانه رسالتشون تربیت دستگاه زیراکسه ولاغیر. توجیهشونم اینه که ما وجدانمون راحته که وظیفهمونو انجام دادیم و هر چیزی توی سرفصل اومده گفتهیم. غافل از اینکه برادر من، خواهر من، وقتی کسی چیزی نفهمه، چه وظیفهای، چه کشکی؟!
۲. سمت تفریط داستان: هلوها. این گروه، استادایی هستن که از اون ور بوم میافتن. یعنی انقدر ساده میگیرن و انقدر سر کلاساشون چیزی دست آدمو نمیگیره که به لقب فخیمهی «هلو» در دانشکده مشهور و ملقب میشن. در نظر این عزیزان واحد سنجش نمره، کیلوگرمه و با این استدلال که «نمره مال بابام که نیست، ندم» میدن! بهترین زمان شناخت این گونه هم موقع انتخاب واحده. هر چه استاد هلوتر، لیست انتظار طویلتر!
۳. حد وسط: «استاد بما هو استاد»ها. این وسط یه عدهی قلیلی هستن که هم قدرت بیان و تسلطشون روی موضوع اون قدر خوبه که بتونن حق مطلب رو ادا کنن، هم حجم و دشواری تمرینایی که میدن متعادله. متأسفانه این گونه در خطر شدید انقراض قرار داره و تو هر دانشکدهای نهایتاً یکی دوتا ازشون دیده شده. اگر چنین استادی هست اطرافتون، تلمذ رو پیششون غنیمت بدونین که حاصل دو روزهی عمر دانشجویی، مصاحبت و دانشآموزی پیش همین بزرگوارانه. :)
+ روز معلم مبارک؛ علیالخصوص به گروه سوم! :)