دکترشناسی تناسخی

شنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۸، ۰۱:۵۶ ب.ظ

راویان اخبار و ناقلان احوال و تناسخیان خوش‌سخن و جانورشناسان شکرشکن، چنین نقل کرده‌اند که: وی - اَصلَحَ اللهُ خُلقَه الرَّذیلَة - در زندگی پیشین خویشتن، ابریشمین کِرمی بود، بَس لَش. آن‌گاه که دیگر کرمان بنا بر اقتضائات طبیعت، به‌جهت دگردیسی از قالب کِرمی به هیأت پروانگی، در کارِ تناول و بلع برگ توت بودند؛ وی هیکل حلقه‌حلقه‌ی سبزش را بر برگ توتی فراخ زیر آفتاب لمانیده بود و چرت همی‌زد. چون موعدِ رشتنِ پیله فرارسید، دیگر کرمکان، فربه و لپ‌گلی، جملگی به جد و جهد فراوان تنیدن و پیچیدن آغازیدند؛ لکن وی، لاغر و کم‌رمق، دو برگ توت در جیب شلوار خویش چپانیده و آن‌گاه پیله‌اش را، بی‌درز، گرداگرد خویشتن تنید. و گویند کرمک، این بی‌درزیِ پیله از آن جهت در کار خویش روا داشت تا هیچ‌گاه برون نگردد و در آن‌جا تا ابد الدهر بیاساید. غافل از این که مام طبیعت، کج‌اندیشان را که پیله به پروانگی مرجح بدارند، در همان پیله‌ٔ اندیشه‌شان کتلت نماید. و چون دست قدار تقدیر، کرم - عَلَیهِ الرَّحمَة - را به دیار باقی شتاباند، روح کرم در وی - دکتر - حلول نمود. پس شد آن‌چه شد...

موافقین ۷ مخالفین ۱ ۹۸/۰۱/۱۰
دکتر سین
عجیب است:دی
پاسخ:
:دی

حال بدان ای پسر که اقتضای طبیعت پروانگی دیگر است و اقتضای ذات لش پروری دیگر. آنچه را از راه افواه عام به طریق سمع آموخته‌ای، به کنار نه، حال مجال آن است که داس طریقت به دست گیری و پیله‌ء تن پروری بدری. و چون تمام شد برخیزی و به خلوت خانه شوی و اندر باب کتلت شدگی و کم و کیف آن داد سخن دهی.

پاسخ:
فقط اون داس طریقت :دی
اف بر دست قدار طبیعت نمزگذارد بیاساییم دمی
پاسخ:
اف! :))
شوخی کردم درود بر دست طبیعت
پاسخ:
درود! :دی
ممنونم دنبال شدین

نگارش دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی