نامهای به فرزندم
فرزند عزیزتر از جانم! حالا که شرایط بالفعل شدنت فراهم نمیشود و من اگر بخواهم با همین فرمان جلو بروم، تا سالها باید در کف دیدارت بمانم؛ اجازه میخواهم بدینوسیله سر صحبت را با تو باز کنم تا اگر روزی آمدی و دیدی من از فرط پیری آلزایمر دارم و این چیزها یادم نمانده بود، حداقل این چند نصیحت را به تو بدهکار نباشم.
عزیزم! وقتی در ایران به دنیا میآیی، یعنی اینکه خدا از همین اول کاری سر شوخی را با تو باز کرده است و قصد دارد از تو آزمونهای دهانآسفالتکن بگیرد. درسهایت را برای شب امتحان نگذار. نه اینکه چون شب امتحان دیر است؛ چون مفهوم شب امتحان اینجا بیمعنیست. امتحان الهی اینجا هر روز و هر شب و هر ساعت و هر دقیقه برگزار میشود و حتی مباحث میانترم هم حذفی نیست!
عسلم! هشیار باش! گول کتابهای مدرسه و فیلمهای تلویزیون را نخور. میگویند ایرانی بودن افتخار دارد. میخواهند باور کنی بهصورت ژنتیک و بدون هیچ زحمتی همیشه بهترین، متمدنترین، بافرهنگترین، الترین و بلترین هستی. نه عزیزم! این خبرها نیست. بدان که خدا هیچ ملتی را بهخاطر خون و نژاد بر ملتی ترجیح نداده. ایرانی خونش رنگینتر از هیچکس نیست. حالا خودت میآیی، میکشی، ملتفت حرفم میشوی! ایرانی بودن افتخار ندارد که هیچ! اتفاقاً کلی هم درد دارد.
فرزندم! وقتی به دنیا بیایی میبینی که پشت پیراهن همه سوراخ سوراخ است. هر که سوراخهایش بیشتر بود، بدان که چشم امیدش به آدمها بیشتر بوده. هر وقت داشتی وسوسه میشدی به کسی اعتماد کنی، این جملهی جادویی را چند بار پیش خودت تکرار کن: سوراخِ کمتر، سوراخِ کمتر، سوراخِ کمتر...
نفسم! یک تار مو از یک جایی جور کن بعد بقیهش را بخوان... آوردی؟! خب! این مو را میبینی؟ فرق مهربانی و سادهلوحی به این باریکیست. همیشه بیدریغ مهربان باش، اما این تار مو را هم همیشه بگذار توی جیبت یا یک جایی که جلوی چشمت باشد. لازم میشود.
دلبندم! با مفهوم آبکش آشنا هستی؟ ذهن آدم بیشعور یک چیزی مثل همان است. هر چهقدر بتوانی با آبکش آب برداری، همانقدر میتوانی از بیشعور توقع برقراری دیالوگ منطقی داشته باشی. به خودت قول بده در عمرت هیچگاه وقتت را صرف آب برداشتن با آبکش نکنی.
پارهی تنم! آگاه باش که از بین ظروف آشپزخانه یک ظرف بسیار مقدس است: نمکدان. اگر روزی کسی نمکدانش را داد دستت، تا پای جان تلاش کن که آن را نشکنی. اصلاً اینجور حساب کن که در هر نمکدانی، دلی نهفتهست...
امیدم! سرت را درد آوردم. ببخش. اگر برایم مهم نبودی، نمینوشتم. باز عمری باقی بود دوست دارم باز هم برایت بنویسم. نقداً همین را بچسب تا بعد. ته نامه را بوس کردهام. بگذار روی لپت. :)