خونهتکونی
خیلی وقت بود که علیرغم میل باطنیم، نمیتونستم زیاد به وبلاگم سر بزنم. یه احساس کرخ شدن و بههم ریختگی اینجا حس میکردم، اما همتم نمیشد درستش کنم. تا اینکه از چند روز قبل یا علی گفتم و شروع کردم. سعی کردم به موضوعاتی بپردازم که مدت زیادی ذهنم بهشون مشغول شده بود. شاید در ظاهر زیاد پیچیده نباشن، اما گاهی همین موضوعات ساده وقتی مدت زیادی کنج ذهن خاک بخورن، بزرگتر از چیزی که هستن، جلوه میکنن. به هر حال؛ کار رو به سه بخش تقسیم کردم:
فاز اول که سبکترین بخش کار بود به سپارشنامه اختصاص داشت: کمی مرتبسازی و اضافه کردن بخش بازیها. بهعلاوهی این که فیلم، کتاب و بازیهایی رو هم که توی صف، نفرات (!) بعدی هستن، بالای هر لیست اضافه کردم.
فاز دوم مربوط میشد به آرشیو ختم قرآن که تا قبل از ماه رمضون امسال نسبتاً بهروز بود. اما بعدش کلی عقب افتاد. اونم مرتبش کردم و الان دیگه بهروز شده. آرشیو ختم قرآن منوی مستقل نداره و فقط از طریق لینکی که توی منوی ختم قرآن هست، میشه بهش دسترسی داشت. (ختم قرآن رو هم انشاءالله بهزودی پی خواهیم گرفت...)
فاز سوم ایجاد لیست طبقهبندی موضوعی بود. واقعیت اینه که من بهاشتباه از «کلمات کلیدی» داشتم بهجای «موضوع» استفاده میکردم که دیگه الان درست شد.
یه سری هم به وبلاگایی که دنبال میکردم زدم. دو نفر به لیست دنبالشوندگان اضافه و دو نفر از این لیست حذف شدن...
طی انجام این عملیات، مجبور شدم تقریباً یه دور وبلاگم رو مرور کنم که باعث شد چند نکته به ذهنم برسه:
اولین و مهمترین نکته: میدونم که این معنا رو پیشتر بارها به اشکال مختلف اینجا گفتهم، اما بازم تکرار میکنم که نوشتن معجزه میکنه. درست عین آیینهای که جلوی صورت گرفته شده باشه، همه چیز رو به خود آدم نشون میده. تغییراتی رو در «خود» میشه دید که جز با این روش قابل دیدن نیستن. حقیقتاً اگه فقط یک دلیل برای ادامهی وبلاگنویسی داشته باشم، همینه...
دوم این که اگه قراره تصویر، صوت یا ویدئویی توی وبلاگ بذارین، اول توی صندوق بیان آپلود کنین و از اون استفاده کنین. چون در غیر اینصورت بعد از مدتی همهشون میپرن!
سوم این که به شماها هم توصیه میکنم اگه تونستین حتماً مطالب وبلاگتون رو چند وقت یهبار به بهانهی جمعبندی و طبقهبندی، مرور کنین. خوندن کامنتای قدیمی خیلی بهم انرژی و انگیزه داد برای ادامه. :)
فعلاً همین... :)