چکشی، عمیق و تأثیرگذار...

پنجشنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۶، ۰۶:۵۵ ب.ظ
برای فروش: کفش نوزاد، پوشیده نشده *
این شیش کلمه‌، داستانیه که همینگوی توی شرط‌بندیِ ده دلاری سر میز ناهار با دوستانش، نوشت. به این قالب داستانی می‌گن داستان شیش کلمه‌ای. نهالی که همینگوی کاشت، امروز به انحای مختلف در جاهای مختلف دنیا توسط آدمای مختلف شاخ و برگ داده می‌شه. یکی از این جاها، اینجاست. اگر علاقه دارین، سر بزنین و لذت ببرین.
+ پیشنهاد برای کامنت: اگر دوست داشتین و تونستین، شما هم یه داستان شیش کلمه‌ای زیر این پست بنویسین...

* For sale: baby shoes, never worn
موافقین ۶ مخالفین ۰ ۹۶/۰۹/۱۶
دکتر سین
۱۶ آذر ۹۶ ، ۱۹:۵۰ بهارنارنج :)
من نفهمیدم:-(
حتی اونجا یکی دوتارونگاه کردم هم نفهمیدم..
میشه یکم توضیح بدید الان چکشی که خوردینو
پاسخ:
ببین! داستان‌نویسی با سرعت گرفتن زندگی در عصر حاضر، به سمت مختصر و مفید شدن داره می‌ره. تا جایی که امروز داستانایی نوشته می‌شه که فقط حاوی شیش کلمه‌ست! این داستانی که توی متن بهش اشاره کردم یه نمونه‌ی عالی از همین نوعه که ارنست همینگوی نوشته. قضیه از این قراره که یه روز همینگوی سر میز ناهار به دوستاش می‌گه من می‌تونم یه داستان کامل رو توی شیش کلمه بگنجونم و در جواب بهت و انکار دوستانش در مقابل این ادعا، این داستان رو می‌نویسه...
این سایتی که معرفی کردم هم یکی از هزاران جاییه که توی فضای مجازی به ایجاد و نشر این نوع داستان می‌پردازه که بعضیاش الحق داستان‌های قوی‌ای هستن...
۱۹ آذر ۹۶ ، ۰۸:۵۶ بهــ ــار..
من یدونه چند وقت پیش خوندم ولی شیش کلمه نداشت. بعد تو کروشه احساسات مختلفی واسش می‌نوشتن ملت هی.
این بود:
- مینا داشت؟ 
+ مُرد.
پاسخ:
دیدم از اینا. حرکت جالبیه...
گروه The Everly Brothers یه آهنگ داره به اسم 
Put My Little Shoes Away

یکی از غمگینترین مضامینی رو داره که تا بحال توی یه آهنگ شنیدم. از زبون بچه ایه که داره میمیره و به مامانش میگه کفشاشو برای برادر نوزادش کنار بذاره.
الان یادش افتادم...
پاسخ:
چه رازآلود و غم‌باره این مرگ...
۱۹ آذر ۹۶ ، ۱۰:۴۲ بهارنارنج :)
یعنی انصافا هرچی فکرمیکنم هیچ درکی ازین داستان بهم دست.نمیده:/
نمیشه درچندخط بهم مفهوم اینی که نوشتید بگید؟
پاسخ:
قبل از این که خود داستان رو توضیح بدم، توجهت رو به این نکته جلب می‌کنم که توی هر اثر هنری مینیمال (از جمله همین داستان شیش کلمه‌ای)، بیش‌تر مضمون و مفهوم اثر در جایی مستتره که می‌تونیم بهش بگیم «فضای سفید» یا «متن نانوشته»؛ به این معنی که بخش عمده‌ی حرف دل این جور آثار، در ناگفته‌هاییه که انتظار می‌ره مخاطب با حس زیبایی‌شناختی و - از اون بالاتر - با روح انسانی‌ش درک و لمسش بکنه. حالا با در نظر داشتن این موضوع، قوه‌ی تخیلت رو آزادانه پرواز بده و یه نگاه دوباره به این شیش کلمه بنداز: برای فروش: کفش نوزاد، پوشیده نشده...
مثلاً من احساس می‌کنم این، می‌تونه متن بدخط و کج و معوجی باشه که با ذغال روی یه تیکه کارتن نوشته شده و کنار یه جفت کفش کوچیک، توی پیاده‌رو جلوی یه زن نحیف و رنجور با لباس ژنده و کثیف، گذاشته شده باشه. نگاه مبهوت و خیره‌ی زن که به جایی نامعلوم دوخته شده، هیچ نشونی از آوار درد درونش نداره. البته شاید درستش درد«ها» باشه. همین چند ساعت قبل، آخرین امیدهاش رو برای درمان و زنده نگه داشتن نوزادش از دست داده و حاصل چند ماه انتظارش توی چند ساعت پرپر شده. اما این، پایان مصائبش نیست. فقر به هر چهره‌ای که توی زندگیش بوده (گرسنگی، قرض، کرایه‌ی خونه و ...) مجبورش کرده آخرین یادگار نوزاد تازه گذشته‌ش رو هم به حراج بذاره و حالا منتظره که یکی بیاد و با پرداختن دو سه‌تا اسکناس، ماشه رو بچکونه و خلاص!
البته تمام عناصر این داستان، می‌تونه دگرگونه باشه. مثلاً جای مادر، پدر توی داستان باشه که آگهی شیش کلمه‌ای رو به گردن انداخته و توی پیاده‌رو سربه‌زیر با قدم‌های سنگین قدم می‌زنه. یا این که برادر یا خواهر نوزاد، یا نامادریش کفش‌ها رو برای فروش برده باشه. شاید دلیل فروش کفشا، فرار از حس گناه یا عذاب وجدان کسیه که باعث مرگ نوزاد شده. و شایدها و شایدها و شایدهای دیگه. به هر تقدیر، این فضای سفید به قدِ قوه‌ی بال‌های تخیل و اندیشه‌ مخاطب می‌تونه به هر شکل دیگه‌ای هم پر بشه... 
کافی بود...؟
چه تاثر برانگیز ناک بودن اینا
پاسخ:
آره. یه دونه‌ش هست که می‌گه You're not a good artist, Adolf؛ اصلاً دیوانه‌کننده‌ستا...
۲۰ آذر ۹۶ ، ۰۹:۱۷ بهارنارنج :)
اهان دقیقا همینی که گفتید تو ذهنم اومدا ولی انتظار چیز دیگه ای داشتم:دی

مرسی:دی
پاسخ:
چی مثلاً؟! [:تفکر]

نگارش دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی