«گفتاری در وابستگی به گوناگونی» یا «مقالهای در عادت به تنوع»
چهارشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۶، ۰۵:۴۳ ب.ظ
روان آدمی از دیدگاههای گوناگون به آب میماند. یکی از نگرگاههای مانستگی این دو، اگر روندگی و پویایی داشته باشند و گرفتار بازایستادگی و بر جای ماندگی نشوند، بیدُردیِ آنهاست. زیرا بیآلایشترین اندیشهها هم به گاه در جا زدن، به درد گندابی شدن دچار میشوند؛ به بیماری وابستگی و سیاه کردن برگهای سپید زندگی از روی پیشنوشتهی دیگران؛ و بیگمان پیچیدهترین و کشندهترین گونهی وابستگی، وابستگی به گوناگونی است. تازیانهای که دمادم بر سر آدم امروزی فرو میآید. آدمی فرو رفته در گوناگونی، اما دلمرده و ناشکیبا...
*** نوشتهی زبرین، سراسر پارسی شدهی نوشتهی زیرین است! ***
*** متن فوق، کاملاً فارسی شدهی متن ذیل است! ***
روح انسان از جنبههای مختلف شبیه به آب است. یکی از جنبههای شباهت این دو، بهشرطی که جریان و سیلان داشته باشند و اسیر رکورد و سکون نشوند، خلوص آنهاست. زیرا نابترین فکرها هم موقع تکرار، به مرض تعفن مبتلا میشوند؛ به مرض عادت کردن و سیاه کردن صفحات سفید زندگی از روی پیشنوشتهی دیگران؛ و بیشک پیچیدهترین و مهلکترین نوع عادت، عادت به تنوع است. شلاقی که آن به آن بر فرق بشر امروزی نازل میشود. بشر مستغرق در تنوع، اما کسل و بیحوصله...
+ با این توضیح که: دانهی «معنی» بگیرد مرد عقل...
۹۶/۰۷/۰۵