تراوشات یک مغز مریض! :دی
يكشنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۵، ۰۷:۱۵ ب.ظ
اصالت با خوابه یا بیداری؟
آیا ما وقتایی که خوابیم داریم حقیقتاً زندگی میکنیم، یا وقتایی که بیداریم؟
تصور کنین موجوداتی رو که اصل و اساس ماها هستن؛ برای تصور راحتتر و درک سادهتر منظور من، مثلاً بیاین بهشون همون اسمی رو بدیم که فکر میکنیم درسته: ارواح ما. فرض کنید این ارواح ما هستن که دارن به حیات حقیقی ادامه میدن و این چیزی که ما بهعنوان بیداری شناختیم، اون چیزی نباشه که به نظر میاد. بیداری فقط یه مجموعه از رؤیاهای مرتبط با همِ مجازی اما محسوس باشه.
در واقع ادامهدار بودن همین محیط تخیلی اما ملموس و محسوس، به ماها (بهعنوان رؤیاهایی که فقط رؤیا هستن و واقعیت ندارن) قبولونده که واقعیت داریم و همین موضوع باعث شده دنبال کشف حقیقت اصلی نریم و متوجه نشیم که خیالی بیش نیستیم.
دقت کردین که ما فکر میکنیم احوالات خودمون رو موقع خواب یادمون نیست؛ شاید واقعیت دقیقاً وارونه باشه: ما موقعی که بیداریم در یک جهان مجازی اما ملموس هستیم. اما موقعی که به ظاهر میخوابیم، در واقعیت بیدار میشیم و در یک جهان «ناشناخته» و «نشناختنی» به حیات ادامه میدیم...
در یک کلام: اگر ما رؤیا باشیم و رؤیاهای ما واقعیت باشن، چی؟!
+ اگر دارین به این موضوع فکر میکنین که متن بالا ممکنه یک مغالطهگریِ صرف باشه، لطفاً به این موضوع هم فکر کنین که در عالم رؤیاها (یعنی ماها)، «غلط بودن مغالطهگری» میتونه فقط یک «مفهوم غلط» باشه؛ یه اشتباه ساده که «ما تخیلیها» (یا بهتر بگم: «ما تخیلها») بهش مبتلا هستیم...
۹۵/۱۲/۱۵
جوان و انتخاب بزرگ، 10 نکته در معرفت نفس