اندر احوالات دکتر «س» (۴)
تا اونجایی که خبر دارم، از بین تموم معلمام، فقط یکیشون عمرشو داده به شما: آقای دال. -_-
آقای دال معلم درسی بود بهاسم «پژوهش» که فقط برای یه سال توی برنامهی درسی ما گنجونده شد و سال بعد هم با فوت معلم، از برنامه حذف شد! توی ساعت پژوهش، معلمی میومد سر کلاسمون که حرکات و سکناتش خیلی آروم بود و تنها عکسالعملش دربرابر شیطنتها و بعضاً بیادبیای ما، لبخند بود؛ یه لبخند شیرین و دلنشین...
آقای دال موقع فوت سنی نداشت؛ فک کنم کمتر از سیوپنج یا چهل سال. آقای دال به علت حملهی قلبی درگذشت و یادمه خبر فوتش، شوک عظیمی به تمام مدرسه وارد کرده بود؛ طوریکه حس غالب همه توی مدرسه بیشتر از غم، بهتزدگی بود.
نمیدونم دقیقاً کِی سالگرد فوت آقای داله؛ و اصلاً مهم هم نیست که چه روزی باشه! مهم اینه که یادش، اخلاق خوبش و خاطرات شیرینی که از خودش باقی گذاشت تا همیشه توی قلبم حک شده!
+ برای سلامتی، عاقبتبه خیری و آمرزش همهی «معلما»، صلوات!