ضدحالات
۱. مقدمه: عنوان پست، عنوان یک مجموعهی طنز هست از سعید بیابانکی. کتابی که نیمهی اولش به نظر من چنگی به دل نمیزنه، اما نیمهی دومش خوب، و در بعضی جاها محشره! :)
کتاب، مثل بسیاری از مجموعههای طنز، بسیار کمحجم و بسیار ارزونه و برای توی تاکسی و مترو و اتوبوس، و هر جا که بشه یه کتاب کوچولو رو باز کرد و خوند، مناسبه.
۲. قیمت و خرید: من خودم کتاب رو از کتابخونه امانت گرفتم. روی جلدش زده ۵۰۰۰ تومن. اما قیمت خرید اینترنتی نسخهی همراهش ۲۶۰۰ تومنه! اینجا
۳. خوانش بخشهایی از کتاب:
آ. [فواید سفر به تاجیکستان را بنویسید]
... یک شب من سهیل محمودی را دیدم که آفتابهای در دست داشت و در تاریکی قدم میزد. من یاد این شعر افتادم که خیلی سال پیش یه آقای باحالی خوانده بود: ابریقی در دستم / مبالی در برابرم / من به ترسیم نقشهی جهان میروم! ...
ب. [نکاتی برای استفاده از دستگاه خودپرداز]
... اگر چه این نکته بسیار تکراری است ولی برای هزارمین بار از شما درخواست میشود شبهای جمعه در دستگاههای خودپرداز شمع روشن نکنید!
پ. [اولین باری که عاشق شدم]
... من تا سالهای آخر دبیرستان خیلی خجالتی بودم و کمرو. شاعر که شدم کمی از خجالتی بودن فاصله گرفتم. پشت تریبون که رفتم رویم زیاد شد. از وقتی رفتم جلوی دوربین حسابی پررو شدم. از وقتی شروع کردم طنزپردازی کنم شدم بیادب. میبینید چه سیر تکاملی باحالی داشتم؟ ...
ت. [حافظ + من]
به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات؟ / بخواست جام می و گفت: این قدر شیره
***
***
***
***
***
***