پیامهای بازرگانی از نوع میانبرنامه !
جمعه, ۲۴ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۳۴ ق.ظ
«داستان دوستان» بهروز شد: بخوانید...
یک توضیح: من و محمد حسن خان منتظر پریا بانو بودیم که بخش سوم از داستان اول رو بنویسن اما ازشون خبری نبود. ما هم بنامون بر این بود تا هر وقت لازمه بهشون فرصت بدیم تا این که رسیدیم به دیشب! ایدهی بخش سوم، دیشب موقع خواب به سرم زد و تا وقتی به مغزم قول ندادم که امروز بنویسمش، نذاشت بخوابم! من از دوستان عزیز عذر میخوام که یه جورایی صفو بههم زدم! :)
ضمناً، پریا خانوم! اگر صدای ما رو داری، خبر سلامتیت رو به ما بده و خانوادهای رو از ناراحتی برهان! خخخ
۹۴/۰۷/۲۴