سفرنامه‌ی ام اس آر تی؛ چپترز وان اند تو

شنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۰۹ ق.ظ

چپتر وان: بیگینینگ. از خیلی قبل‌تر رجیستریشن آزمون انجام شده بود. تاریخ آزمون بیستم اسفند و لوکیشن اون دانشگاه علم و صنعت بود. من بدون این که حواسم به بیزی بودن ترمینال و راه‌آهن برای مسافرتای آخر سال باشه، هیچ کاری برای پیش‌خرید تیکت انجام نداده بودم. این شد که اولین چلنج من در این سفر کوتاه، پیدا کردن وسیله‎ی ترنسپورتیشن بود. شب قبلش یه بار با ددی رفتیم ترمینال و راه‌آهن؛ اما دریغ از یه سیت خالی! دوباره عنر عنر برگشتیم خونه و نکست مورنینگ خروس‌خون برگشتیم. خیلی سرتونو درد نیارم! با کلی بدبختی وبعد از لوزینگ تایم زیاد، تونستم روی پله‌ی یه اتوبوس جا پیدا کنم!!

+ جا داره همین‌جا از ددی که در تمام مراحل بیساید من بود، گریتفولنس خودم رو ابراز کنم!


چپتر تو: تو تهران. تا حالا از دید یه درایور اتوبوس، جاده رو ندیده بودم! تجربه‌ی جالبی بود. جا داشت که یه کمرا با خودم میاوردم! ویوی خیلی متفاوتی بود. راننده در اول سفر از من یک عدد گام گرفت، و تا رسیدن به تهران، مدام می‌خواست با دادن تی به من، این محبتمو جبران کنه! اما من، که شونزده هیفده ساله لیپ به تی نزدم، هر بار فقط با احترام می‌گفتم، نه مرسی! اما دوباره فایو اور تن مینتس لیتر، روز از نو و روزی از نو! دوباره تعارف می‌کرد! اون آدامس رو یه ربع که می‌جویدی مزه‎ش تا حد زیادی می‎رفت. اما راننده‌ی عزیز، با اراده و پشتکاری مثال‌زدنی، تری اورز اند عه هف، آدامس رو جوید! دیگه این اواخر مزه‌ی تف می‌داد! فورچونیتلی، وقتی کمی بیش از نصف راه رو طی کردیم، دو تا از دخترا از اتوبوس پیاده شدن و من تونستم یه سیت برای خودم (!) داشته باشم!

+ جا داره از شاگرد باس درایور هم تشکر خاصی داشته باشم که هر بار از کنارم از روی پله‌ها رد می‌شد، قوزک پاشو در کیدنی چپ من فرو می‌کرد!


+ چپترهای بعد، به زودی منتشر خواهد شد...
موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۴/۱۲/۲۲
دکتر سین
من که لوکینگ فوروارد برای چپترهای جدید!
پاسخ:
کامینگ سون! :دی
نکست تو چپترز: تومارو مورنینگ ات ناین اوکلاک! :)
بی‌زحمت یه زیرنویس فارسی هم برای این پست بذار D:
پاسخ:
کنت یو اسپیک اینگلیش؟! :دی
وات ایز مین "عنر عنر؟"
خخخخ
بعد اون ضربالمثل روز از نو روزی از نو انگلیسیش فک کنم میشه:
"دی ایز نیو اند اینکام ایز نیو!"
.
دم ددی جان گرم.
بعد چرا تی نمیخوری؟ تی به این خوبی! البته در میهن تی رو میکشن و در غرب میخورن! که اینم قابل تأمله دکتر:دی
پاسخ:
عنر عنر مینز اسلولی! :))
:دی
کلاً در خانواده‌ی ما، مردا چایی نمی‌خورن! دلیلش هم کاملاً ناشناخته و نامعلومه! :))
۲۲ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۳۵ S҉A҉H҉A҉R҉ ....
منتظر چیزای بعدیم:))
پاسخ:
چیز نه، چپتر! :دی
فردا صبح ساعت نه چپترهای دو و سه؛ و پس‌فردا صبح ساعت نه چپترهای فایو و سیکس رو می‌تونین بخونین! :)
عالی بود
منتظر قسمت بعدم
پاسخ:
سپاس! :)
خط دوم ، حواس این شکلیه با اجازتون ! (((((:
+
لیپ به تی نزدم 😂😂😂😂
پاسخ:
اصلاح شد! سپاس‌گزارم! :)
+
:)
سبک نوشتاری باحال بود:)))
راستی شما از کجا فهمیدی اون اواخر گام تو دهن بنده خدا مزه تف گرفته؟
:)))))
پاسخ:
:))
:دی خب خودمم داشتم یه دونه می‌جویدم! :)
۲۲ اسفند ۹۴ ، ۲۲:۲۳ نفس نقره ای
من کیلی کیلی ایران را دوست داشت داکتر :|||
پاسخ:
اینو که گفتی اصلاً غم غربت چسبید بیخ گلوم! خخخ
ایت واز عه خوب استوری دود
آیم صبرینگ فور نکست چپتر
پابلیش ایت از سون از پاسیبل لطفندرسار!
پاسخ:
نظر لطفته! :)
کامینگ سون! :))
لطفندرسار چیه؟!
موفق باشین.....بعضی وقتا اجبار باعث میشه اتفاقایی بیفته که هیچ وقت فکرشو نمیکنی...مثه صندلی اتوبوس ولی تجربه های جالبی میشه، موافقین عایا؟!!!
پاسخ:
بله. موافقم. خیلی بهم چسبید! :)
۲۳ اسفند ۹۴ ، ۱۳:۵۳ S҉A҉H҉A҉R҉ ....
اینا ک گفتین چپتر و اینا فش بود؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ:
بستگی داره از چه زاویه‌ای به قضیه نگاه کنی! :|

نگارش دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی