بدانیم وقتی میگوییم «دنیا» یعنی «من». ما دنیا را از دریچهٔ احساس و ادراک خود درمییابیم. ما همه چیز نیستیم. ما همه کس نیستیم. ما محدودیم. حتی اگر دنیا را نامحدود فرض نکنیم، حدود آن از حدود درک خودآگاهانهٔ ما بسیار فراتر است. ما همه چیز نیستیم. ما مرکز عالم نیستیم. ما در حقیقت هیچ نیستیم. ما تنها خیالی واقعی هستیم.
خب اگه بچه داشتن مدام دعواشون می شد دیگه!آقا حسادت می کرد که خانمش به بچه توجه می کنه خانم هم خسته می شد از بد اخلاقی های آقا:|
خلاصه جانم برایتان بگوید که آخرش اینا با هم توافقشون نمی شد و جدا می شدن!
اینا رو نمی گم ها می گم اگر بچه داشتن این سرنوشتشون می شد،اصلا بچه چیه تو این گرونی:/
خیلی هم مستدل گفتم دکتر:)))
پاسخ:
اما به نظر من قد خمیدهی اینا و موهای سفید خانومه و کلهی کچل آقاهه نشون میده که اینا نه تنها بچه دارن، بلکه نوه هم به تعداد زیاد باید داشته باشن قاعدتاً! :)
+ این طور که از ظواهر امر پیداست، هم من تئوریپرداز قهاریم، هم شما! نظرتون چیه راجعبه نحوهی شکلگیری کیهان و در ردّ بیگ بنگ یه تئوری مشترک بدیم؟! خخخخخخخ