اینجا می‌نویسم...

بدانیم وقتی می‌گوییم «دنیا» یعنی «من». ما دنیا را از دریچهٔ احساس و ادراک خود درمی‌یابیم. ما همه چیز نیستیم. ما همه کس نیستیم. ما محدودیم. حتی اگر دنیا را نامحدود فرض نکنیم، حدود آن از حدود درک خودآگاهانهٔ ما بسیار فراتر است. ما همه چیز نیستیم. ما مرکز عالم نیستیم. ما در حقیقت هیچ نیستیم. ما تنها خیالی واقعی هستیم.

بایگانی

قفسه‌ها

آخرین نوشته‌ها

  • ۰۰/۰۴/۰۴
    ---

لیوان خالی

دوشنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۴، ۰۶:۱۳ ب.ظ

«یکی از مزایای تدریس کردن اینه که وقتی زیاد به دانشجوها تمرین تحویلی می‌دی، در پایان ترم به اندازه‌ی یک سال کاغذ چرک‌نویس داری!» : من، در حال زور زدن و تمرکز کردن برای دیدن نیمه‌ی پر لیوان! :|


+ توی سه چار روز آینده کلی تمرین و برگه‌ی امتحانی باید صحیح کنم! صب تا شب؛ شب تا صب!! -_-

+ الان تو اون فازی هستم که تصمیم می‌گیرم از این به بعد، در آینده، کارامو به فردا موکول نکنم! :دی فارسیش می‌شه همون «غلط کردم» خودمون! :دی

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۴/۱۰/۲۱
دکتر سین

 ۱۳ دیدگاه

۲۱ دی ۹۴ ، ۱۸:۲۰ ...ما شیعه ها ...
سلام ما به شما سر می زنم رای میدیم
نظر میدم
اما همش یه طرفه ست
پاسخ:
سلام. شما در سر زدن، رأی دادن و نظر دادن مختارید! منم همین‌طور!
۲۱ دی ۹۴ ، ۱۸:۲۷ مترسک ‌‌
نیمه پر لیوانت یه خورده کم‌تر از یه «نیمه» نیست آیا دُکی جان؟ :|
پاسخ:
می‌گم خالیه کلاً! می‌گی کمه؟! :|
خخخخخخخخ
۲۱ دی ۹۴ ، ۱۸:۲۹ saied davoodi
یک قسمت خوبش کاورهای تمرین هاست:دی
من بهشون گفتم فقط به عشق کاورهاتون برگه هاتون رو امضا میکنم! اگه کاور نداشته باشه تحویل نمیگیرم:دی
پاسخ:
آخ آخ آخ! گفتی! من الان می‌تونم صادرات کاور راه بندازم! خخخخخ
بعضی از باسلیقه‌ترا گیره هم می‌ذارن! :)))
۲۱ دی ۹۴ ، ۱۸:۴۶ 😎😎😎BAHAR 😎😎😎
والا اینجا که من دارم به جای مامانم برگه صحیح میکنم ! -_-
یه برگه داده دستم از رو جوابای اون میخونم جوابای بقیه رو میخونم تحلیل میکنم نمره میدم ! 
+
واسه چارشنبه سوری نگهشون دارین :-)
پاسخ:
درکت می‌کنم! خداوند صبر بده بت! :))
+ چارشنبه سوری هم می‌شه! بله! :)
۲۱ دی ۹۴ ، ۱۹:۰۳ khanomi ..
رحم کنید!：|
پاسخ:
من به خودم رحم نکردم؛ اینا که جای خود دارن! خخخخخخخخخخخ
۲۱ دی ۹۴ ، ۲۰:۱۲ khanomi ..
گناه دارن：|البته همشون نه：|
پاسخ:
حواسم به اونایی که گناه دارن، هست! :)
۲۱ دی ۹۴ ، ۲۰:۱۹ هولدن کالفیلد
من اگه دیگه بهت سر زدم، رای بدم ، نظر بدم! مرسی، اه!
پاسخ:
کی هولدن منو اذیت کرده؟!‌  :||
۲۱ دی ۹۴ ، ۲۰:۳۴ محمد حسن
سلام
دلم براتون تنگ شده بود. من برگشتم :))
یعنی حالی میده ها صحیح کردن برگه امتحانی . له له شون کن.
پاسخ:
سلام! به به به! گل گلاب! عرق بیدمشک!
خوش برگشتی رفیق! دل ما هم برات تنگ شده بود! :))
نه دیگه با این همه خشونت! :)))

+ سربازی تموم شد؟! یا فرار کردی؟ یا مرخصی‌ای؟!! :)))
۲۱ دی ۹۴ ، ۲۱:۱۱ محمد حسن
آموزشی تموم شد. بقیه اش هم همینجام. خدمت شوما.

یه استاد داشتیم بخاطر یه مثبت منفی کل نمره رو نداده بود.
گفتیم چرا؟! گفت شما شدی طراح هواپیما. با این اشتباتون هواپیما سقوط میکنه. اونوخ من میشم مدیون. یعنی استدلالش از پهنای باند تو حلقم :)))
پاسخ:
ایشالا به سلامتی بقیه‌شم تا چش به هم بزنی تمومه! ضمناً خدمت از ماست! :)

به نظرم این همه خشونت واقعاً لازم نیست! یه مثبت منفی نهایتاً نیم نمره ارزش داره دیگه! :)
۲۱ دی ۹۴ ، ۲۲:۳۵ علی . ج
آها شومآ از اون استاد هایی هستین کـ ه فحش پشتِ سرتون زیاده !! :دی
خسته نباشید واقعاً . :)
پاسخ:
من خیلی به پشت سرم توجهی ندارم. اونایی که پشت سرم حرف می‌‎زنن جاشون همون‌جاست: پشت سرم! :))
 سلامت باشی! قربان شما! :)
۲۲ دی ۹۴ ، ۰۳:۰۱ صبا ...
هیچ وقت تا به حال یه استاد رو از این زاویه نزدیک در حال گلایه کردن ندیده بودم：دی
پاسخ:
اولاًٌ استاد خودتی! من دانشجوام. ثانیاً شمام جای من بودی، حالت همین بود؛ بلکه‌م بدتر شاید حتی اصلاً! :))
۲۲ دی ۹۴ ، ۱۷:۴۹ دلقک
آقا دست بالا صحیح کن.
یادش بخیر یه استادی داشتیم عاشق عیالش بود :دی
یه روز اومد سر کلاس به یکی از پسرها گفت شما هفت شده بودی عیال گفت پاسش کن من به خاطر عیال بهت ده دادم :دی
پاسخ:
خخخخخخ چشم!
به قول یکی از بچه‌ها که می‌گفت استاد! چرب‌تر صحیح کنین! :)))
یکی دیگه هم می‌گفت استاد تمام سعیتونو بکنین تا ما نیوفتیم! انگار من باید سعی کنم! خخخخخخ
دم عیال استاد و خود استادتون گرم واقعاً! :دی
۲۲ دی ۹۴ ، ۲۰:۰۹ مدیر جوان
چیه؟ این همه ما شب تا صب ٬صب تا شب درس میخونم یکم هم شما برگه تصحیح کنید! جای شکرش باقی هست تمرینا طوری هست که روی کاغذ...فکر کن باید ایمیل ها رو چک میکردی چشات پای مانیتور به فنا میرفت هیچ...در نظر بگیر تمیرینها زماندار بودن ...باید زمان هر ایمیل و هر تمرین رو برای هر دانشجو نگاه میگردی که اگر تا زمان مقرر تحویل نداده بهش نمره ندی!!
الان فکر کنم راحت به طور صد در صدی به نیمه پر لیوان ایمان اوردین شما:)))
پاسخ:
من چرا به این کامنت جواب ندادم؟! :|
اولاً ما هم شب تا صب، صب تا شب درسامونو خوندیم و البته کماکان می‌خونیم!
ثانیاً علاوه بر تمرینا و امتحانا که روی کاغذه، یه سری پروژه هم هست که قراره تا سی‌ام بفرستن! قراره چشمم اونجوری هم در بیاد، به حول و قوه‌ی الهی! :))
ثالثاً همه‌ی تمرینا موعد تحویل معینی داشتن؛ کسایی که به موقع تحویل ندادن، علی‌القاعده نباید با کسایی که به موقع تحویل می‌دادن، یکسان باشن.
رابعاً من همچنان تلاش خودمو می‌کنم؛ اما این لیوانه خالیه، من می‌دونم! :))

نگارش دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی