نوستالژیک
چهارشنبه, ۲ دی ۱۳۹۴، ۰۵:۱۴ ب.ظ
با این که ظهره، ولی هوا خیلی سرده. از راننده میپرسی که مسیرش به مسیرت میخوره؟ اونم میگه آره؛ میشینی تو تاکسی. آخرین مسافر تاکسی هستی. با بستن در، راننده استارت میزنه و پخش ماشین روشن میشه. وای خدا ...
یهو بوی نسکافهی بوفه و تصویر بخاری که موقع حرف زدن و خندیدن از دهنامون میریزه بیرون و عطری که نوید پنج شیش ساله میزنه و لبخندای بچهمثبتی مسعود و شیرین زبونیای احمد و کیلیپای خندهدار گوشی حامد و لودهبازیای مجید همه با هم هجوم میاره به ذهنت!
آره! راننده این آهنگ رو گذاشته! :)
چشا بسته! نفس عمیق! لبخند! تا رسیدن به خونه لذت میبری! :))
۹۴/۱۰/۰۲