عموی بابات با بچهها و نوههاش بیاد شاهرود، بگه شب شام میان خونهتون، بعد اصلاً حس پذیرایی (بخوانید: خالهبازی) نداشته باشی، بعد ته دلت بگی خدایا نمیشه باشه برای فردا ظهر، بعد یه ساعت مونده به موعد مقرر زنگ بزنن بگن شب خونهی عموت میمونن فردا ظهر میان...
اصن خیلی حال خوبیه... خدا قسمتتون کنه! :دی
+ راهیابی تیم ملی به جام جهانی مبارک! (راه یافتن دیگه! نه؟! :دی)