۱. وقتی مضمون کامنت یه نفر
:)
باشه، چه جوابی جز
:)
میشه بهش داد؟! خخخخخ
۲. گوشیای هندزفری رو چند بار چک کردم؛ هر دوتاش با هم هماندازهان. پس حتماً سوراخ گوش راستم از سوراخ گوش چپم کوچیکتره! :))
۳. من به این ایرانسل چی بگم ولم کنه؟! حدوداً یه ساله میگه بیا ازم اینترنت بخر! حس آدمی رو دارم که سر چارراه پشت چراغ قرمز گیر کرده، از این بچه مظلوما اومده بهش گل رز و فال و دستمال یزدی واینا بفروشه!! :|
۴. این که کسی نهم-دهم فروردین میره خونه یکی دیگه، اسمش عیددیدنیه آیا؟! تا حالا کجا بودی؟! :|
۵. وبلاگنویسی یکی از نیازهای خیلی اساسی بشره. حالا این که تا قبل از اختراع وبلاگ (!) مردم این نیاز اساسی رو چهطور برطرف میکردن، من در عجبم! :)
۶. پیشنهاد بدین برای روز مادر چی بخرم؟ شما چی میخواین بخرین؟
۷. تعطیلات عید خر است! شهرزاد خونم اومده پایین. قسمت بعدیش شونزدهم میاد!! چرا خب؟! :(
۸. باید شاهرود زندگی کنین، تا وقتی میگم نمیتونیم برای مقصد سیزدهبهدر تصمیم بگیریم، بفهمین چی میگم! :دی
فاجعهآمیز یعنی
نقاب آنقدر بر صورتت مانده باشد،
که خودت هم
لبخندت را باور کرده باشی!
و دردناک یعنی
واژهها آنقدر در گلویت خشکیده باشد،
که با قابهای خالی اختلاط کنی!
هر کدام از ما
خیلی فاجعهآمیز
و خیلی دردناک
اسیر سلول «مجازی» خود شدهایم...