همون‌طور که احتمالاً در جریان هستین، چند روز پیش، من پیشنهاد دادم که شروع به هم‌نویسی یه داستان بکنیم و استارتش رو هم زدم [اطلاعات بیش‌تر اینجاست]. تا امروز سرکار علیه پریا خانم شاهرخ، ساکن «خیابان عاشقانه‌ی ولی‌عصر» و همین‌طور جناب محمد حسن خان، ملقب به «کافـ ـه‌چی»؛ اعلام آمادگی و پایه بودن نموده‌اند؛ که اجازه می‌خوام از همین تریبون ازشون تشکر کنم! :) بنابراین روی صحبت من عمدتاً با این دو عزیزه! اما هر کس دیگه‌ای هم علاقه‌منده، گوش بده ببینه چی می‌گم!

۱. به نظرم ما الآن می‌تونیم کم‌کم شروع کنیم. اگر کسی بعدتر ابراز آمادگی کرد، می‌تونیم تیم رو گسترش بدیم. نظرتون چیه؟

۲. پیشنهاد من اینه که یه وبلاگ مجزا برای این کار بسازیم و همه بتونیم توی اونجا «فقط» به هم‌نویسی بپردازیم. نظرتون چیه؟!

۳. اگه با بند ۲ موافقین، من وبلاگ رو بسازم. برای عنوانشم من «اینجا می‌نویسیم» رو پیشنهاد می‌کنم! [به «اول شخص جمع» بودن فعل دقت کنین! خخخ] نظرتون چیه؟!!

۴. راجع‌به بخشی که برای شروع پیشنهاد دادم، اعلام نظر بفرمایین. بگید که همین خوبه یا عوض بشه.


+ لطفاً برای اظهار نظر در هر مورد مذکور یا نامذکور که مستقیم یا غیرمستقیم به این پست مرتبط یا بی‌ارتباط هست، راحت باشین! منتظرم!

۴ دیدگاه موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۴ ، ۰۸:۴۸
دکتر سین

شرح در خود طرح!



+ تزویر خیلی چیز بدیه آقا، خیلی! :)

۱ دیدگاه موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مهر ۹۴ ، ۱۶:۴۱
دکتر سین
دیروز آخر کلاس یکی از دانشجوهام بهم گفت: «استاد! فکر کنم شما جوون‌ترین استاد ما هستین!»
گفتم: فکر می‌کنم همین‌طور باشه!
گفت: چند سالتونه؟
گفتم: شصت و هشتیم!
گفت: یعنی می شه ... بیست و پنج؛ نه بیست و شیش سال! اصلاً بهتون نمیاد! فکر کردم هیجده-نوزده سالتونه!!!

من :|
ثبت احوال :|
تایم‌لاین :|
ایکیوسان :|
اون دانشجوئه :؟

+ این‌که سنم به قیافه‌م نمیاد رو خیلی بهم گفتن؛ اما این‌که سنمو هف-هشت سال کم‌تر تخمین بزنن، نمی‌تونه فقط به‌خاطر قیافه‌م باشه دیگه خداییش! فکر کنم مامان دانشجوی مذکور خیلی در زمان مناسب فسفر مصرف نکرده بوده! خخخخ
۳ دیدگاه موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۴ ، ۲۰:۳۸
دکتر سین

شاید یکی از مهم‌ترین کاربردهای اینترنت توی دنیای امروز، پر کردن اوقات فراغت باشه. توی این زمینه الی‌ماشاءالله سایت وجود داره و یکی از این سایتای باحال که من خیلی باهاش شخصاً حال می‌کنم، ایشون هستن: thejigsawpuzzles

توی این سایت، شما به هزاران جورچین دسترسی دارین، که بر اساس مضمون تصویرشون به چندین کتگوری تقسیم‌بندی شدن. همچنین، شما می‌تونین پازل خودتون رو بسازین و یا از الگوهای برش متفاوت برای تصاویر استفاده کنین.

ضمناً اپلیکیشنشم توی خود سایت قابل دانلود هستش!

امیدوارم ازش لذت ببرین!

۱ دیدگاه موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۴ ، ۱۹:۲۱
دکتر سین

عید شما مبارک!

کلیک لدفن!



+ به پیشنهاد منم همچنان فکر کنید!

۱ دیدگاه موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۴ ، ۱۸:۰۳
دکتر سین

ضمن این‌که پیشنهاد بنده هنوز به قوت خودش باقیه، گفتم قدری شما رو به تأمل وادارم؛ باشد که رستگار شوید! :)) در تصویر زیر، چندتا «هشت» می‌بینین؟!



+ شاید باورتون نشه؛ اما اگه روی تصویر بکلیکید، در نهایت تعجب تصویر بزرگ‌تر پیش روی چشمان شما ظاهر خواهد شد! :دی

+ خواستم عنون این مطلبو بذارم «فوتوشاپ و من»؛ اما دیدم صلاحیتشو نداره! :)) 

۳ دیدگاه موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۴ ، ۱۹:۲۵
دکتر سین
یه مدتیه که یه ایده ذهنمو به خودش مشغول کرده؛ اجازه بدین مطرحش کنم ببینم نظرتون چیه؟ می‌تونین مشارکت بکنین یا نه؟
ایده‌ی بنده در یک کلام «نویسندگی مشترکـ»ـه! و معناش اینه که یه داستان بلند یا کوتاه رو به شکل چندنفره باهم بنویسیم. منتها توی این کار هیچ‌کس نباید با دیگری یا دیگران برای نگارش ادامه‌ی داستان هیچ نوع مشورت یا نظرخواهی بکنه و بخشی از داستان رو که به عهده‌شه خودش جلو ببره.

روال کلی کار به این شکله:
۱. نفر اول یه چیزی رو (در حد یکی دو سه صفحه یا پاراگراف) می‌نویسه.
۲. بعد «پاس می‌ده» به نفر بعد! هر کس بدون این که مستقیم با افراد دیگه مشورت کرده باشه به داستان یک یا چند صفحه یا پاراگراف اضافه می‌کنه.
۳. مرحله‌ی ۲ ادامه پیدا می‌کنه تا زمانی که جمع به این عقیده برسن که داستان به اون‌جایی که باید، رسیده!
یه شکل دیگه شم اینه که راوی داستان (اگه خودش جزء شخصیتای داستان نیست) رو یک نفر بنویسه و هر کودوم از شخصیتا رو هم به طور مجزا یه نفر. این طوری دیالوگای داستان جذاب‌تر می‌شه؛ چون تبدیل به دیالوگای واقعی می‌شن! هرچند، شکل کلی کار رو می‌شه به شکل قراردادی تعیین کرد.

توی هم‌نویسی، هر کس باید سعی کنه تمام هنرشو در نویسندگی بروز بده و از تمام المانایی که می‌تونه روایت رو جذاب‌تر کنه بهره ببره. در کنار اون سعی کنه با استفاده از نیت‌خوانی و حس کنجکاوی و خلاقیتش و همین‌طور با مدنظر قرار دادن کار گروهی و روحیه‌ی جمعی (اجتناب از تک‌روی) مهره‌ی مفیدی توی «بازی» باشه. در عین حال، هماهنگی خودش با روال کلی نگارش رو هم رعایت کنه تا اثر، تر و تمیز از آب در بیاد!

این صرفاً یک تجربه است و هر نتیجه‌ای ممکنه حاصل بشه: ممکنه در همون نقطه‌ی شروع با شکست مواجه بشیم. ممکنه اوایل خوب باشه و بعداً لوث بشه و همین‌طور ممکنه نتیجه، یک اثر درخشان باشه. در هر صورت من قصد کردم تجربه‌ش کنم و نیاز به چندتا آدم همراه و هم‌دل دارم.
ناگفته پیداست که مهم‌ترین شرط برای قبول مشارکت در این ایده اینه که ذوق و علاقه‌ی نویسندگی در کنار روحیه‌ی فعالیت گروهی در شما وجود داشته باشه. نویسنده‌ها در این فعالیت از دیگران انرژی می گیرن و به دیگران انرژی می‌دن!
اگه دوست داشتین در این تجربه مشارکت کنین، اعلام بفرمایین!

در آخر عرض شود که من یه چیزایی برای شروع دارم. توی ادامه یه بخشی رو گذاشتم. اگه موافق بودین یه نگاهی بهش بندازین.

+ اگه راجع به اسمی هم که برای این تجربه‌ی گروهی انتخاب کردم (هم‌نویسی - Co-writing) نظر یا پیشنهادی دارین، خوشحال می‌شم بشنوم! :)

مرسی!


۹ دیدگاه موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۴ ، ۱۴:۲۳
دکتر سین

قبلاً عرض کرده بودم که از مینیمال آرت خوشم میاد! کلیک بفرمایین!



۳ دیدگاه موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۴ ، ۰۸:۲۱
دکتر سین

بسته به این که تا‌به‌حال تا چه حد درگیر یادگیری زبان انگلیسی شده باشین، حتماً کمابیش دشواری‌های یادگیری لغات یک زبان خارجی رو لمس کردین! و احتمالاً هر بار وسوسه شدین روش‌هایی رو امتحان کنین که بازدهی بالایی دارن و باز هم احتمالاً هر کودوم از این روش‌ها رو چند وقتی احتمال کردین و بعدش ولش کردین!!

امروز یک سایت رو بهتون معرفی می‌کنم که خودم چند سالیه مشتری پروپاقرصشم و «کارایی بالاش» بهم اثبات شده! خانوم‌ها و آقایون! این شما و این هم Memrise!!!

ادامه، در ادامه...!

۲ دیدگاه موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۴ ، ۱۲:۳۴
دکتر سین

کمافی‌السابق بر روی تصویر کلیک بفرمایین!



با تشکر از دوست خوبم، مولانای عزیز!

متن کامل شعر رو در اینجا بخونید.

۲ دیدگاه موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۰۷
دکتر سین